اخلاق و مسئولیتهای کارگزاران(2) - پايبندى به كيفيت استخدام وسيله

فهرست مطلب

ميان هدف و وسيله سنخيت وجود دارد و نمى‏توان با وسايل نادرست و ناپاك به مقاصد درست و پاك رسيد. نمى‏توان با كاشتن بدى، نيكى درو كرد و ممكن نيست با ستم، عدالت برپا شود.

اميرمؤمنان على (ع) به كيفيت استخدام وسيله پايبند بود و هرگز براى حفظ حكومت خويش و پيشبرد سياست‏هايش از وسايل نادرست بهره نبرد. چون امام (ع) زمام امور را به‏دست گرفت، اصلاحات همه‏جانبه و بنيادى را آغاز كرد؛ از جمله: به تبعيضات پايان بخشيد. برخى از ياران امام نزد وى رفتند و از آن حضرت خواستند كه تبعيضات را زير پا نگذارد و اشراف عرب، قريش و كسانى را كه بيم مخالفت و توطئه از جانبشان مى‏رفت، بر ديگران برترى دهد،[1] اما حضرت حاضر نشد براى حفظ حكومت و موقعيت خود عدالت را زير پا بگذارد و از راه ستم، كار خود را پيش بَرَد، لذا در پاسخ آنان فرمود:

«أَتَأْمُرُونِّى أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لا أَطُورُ بهِ مَا سَمَرَسَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فى السَّمَاءِ نَجْماً.[2] آيا مرا فرمان مى‏دهيد تا از راه ستم به كسى كه سرپرست اويم، پيروزى بجويم؟ به خدا سوگند! تا روزگار باقى است و اختران در پى يكديگر مى‏چرخند، به چنين كارى نزديك هم نگردم.»

اميرمؤمنان على (ع) در سياست خويش جز به حق عمل نمى‏كرد و هدف براى او به هيچ‏وجه وسيله را توجيه نمى‏كرد، و هرگز در سياست به دروغ، خيانت، پيمان‏شكنى و گناهكارى دست نيازيد. آن حضرت، از جمله تفاوت‏هاى اصلى سياست خود و سياست معاويه‏اى را همين امر معرفى كرده و فرموده است:

«وَاللهِ مَا مَعاويةُ بأَدْهَى مِنِّى، وَ لَكنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ. وَ لَوْلا كرَاهِيَةُ الغَدْرِ لَكنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ. وَ لكنْ كلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ، وَ كلُّ فُجَرَةٍ كفَرَةٌ.[3] به خدا سوگند! معاويه زيرك‏تر (سياستمدارتر) از من نيست. ليكن شيوه او پيمان‏شكنى و گنهكارى است‏{و براى رسيدن به هدف خويش مرتكب انواع گناه و خيانت مى‏شود} و اگر پيمان‏شكنى ناپسند و ناشايست نبود، زيرك‏تر از من كسى نبود، اما هر پيمان‏شكنى گناه، و هر گناهى نوعى كفر است.»

در انديشه سياسى على(ع)، پيش‏بردن امور از راه نادرست، عين شكست و نابودى است، هر چند انسان تصور كند كه به نتيجه رسيده است:

«مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الإِثْمُ بهِ، وَالغَالِبُ بالشَّرِ مَغْلُوبٌ‏.[4] كسى كه با توسل به گناه پيروز شود، پيروز نيست، و كسى كه با ستم غلبه كند، درواقع مغلوب است.»

 

[1] . همان، ج 1، ص 75.

[2] . سيد رضى، نهج‏البلاغه، خطبه 126.

[3] . همان، خطبه 200.

[4] . همان، حكمت 327.