اخلاق و مسئولیتهای کارگزاران(2) - 7. تزوير و رياكارى‏

فهرست مطلب

تزوير و رياكارى در سياست، روابط سياسى را غير امن و پايه اعتمادهاى سياسى را سست مى‏سازد؛ زيرا در وراى هر سخن سياسى، چيزى ديگر نهفته، و پشت هر اقدام سياسى، عملى خلاف آن قرار گرفته است. در اين صورت، سياست عرصه امورِ غيرقابل پيش‏بينى و غيرقابل اتكا خواهد بود. در اين عرصه ظاهربينان به‏راحتى فريب مى‏خورند، و مزوّران و رياكاران به‏راحتى به مقاصد نادرست خويش مى‏رسند.

در پيكار صفين، آن‏هنگام كه شكست قاسطين مسلّم گرديد و چيزى نمانده بود تا طومار ستمگرى معاويه در نورديده شود، معاويه و عمرو بن عاص از سر تزوير و رياكارى فرمان بر سر نيزه كردن قرآن‏ها و دعوت به توقف جنگ را خواستار شدند و مقدس‏مابانى كه درك درستى از سياست نداشتند، فريب آن تزوير و رياكارى را خوردند. سخنان امام (ع) دراين‏باره چنين بود:

«هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ، وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ.[1] اين كارى است كه ظاهر آن نشانه گرايش به آيين است، و باطن آن تجاوز به دين و دشمنى و كين؛ و آغاز آن بخشايش است و مهربانى، و انجام آن پشيمانى.»

در انديشه سياسى على (ع)، جز با نفى تزوير و رياكارى نمى‏توان به درستى امانت‏دارى كرد و راه رشد مردمان و بستر سعادت ايشان را فراهم نمود.

«وَ مَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانيَتُهُ، وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالَتُهُ فَقَدْ أَدَّى الأَمَانَةَ.[2] هر كس كه نهان و آشكار، كردار و گفتار او دوگونه نباشد، امانت را به‏جا آرد.»

اميرمؤمنان على (ع) خود بر هرگونه تزوير و رياكارى خط بطلان كشيد. در نگاه آن حضرت، مناسبات مزوّرانه و رياكارانه نشانه نهايت تباهى جامعه است؛ چنان‏كه در تحليلى درباره سلطه امويان و پيامدهاى آن فرمود:

«فَعِنْدَ ذَلِك ... وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِب، وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ ... وَاسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ باللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بالْقُلُوب‏.[3] در اين هنگام ... در دروغ باهم دوست باشند و در راست يكديگر را دشمن گيرند ... دوستى را به زبان به‏كار برند و به دل باهم دشمنى نمايند.»

 

[1] . همان، خطبه 122.

[2] . همان، نامه 26.

[3] . همان، خطبه 108.