یکی از رذائل اخلاقی که همواره مومنین باید ا زآن دوری کنند «شایعه پراکنی» است. پیامبر اکرم(ص) با الهام از آیه 36 سوره اسراء فرمود:
«و لیس لک ان تسمع ما شئت لان الله یقول: ان السمع والبصر...؛ تو آزاد نیستی به هر سخنی که دلت بدان تمایل دارد، گوش فرا دهی، زیرا خدای عز و جل می فرماید: گوش وچشم و... مسؤولیت دارند.»
امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز میفرماید:
«لا تقل مالا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم؛[1] نه تنها چیزی که علم نداری، بازگو مکن بلکه همه آنچه را که می دانی را نیز مگو.»
شایعه خبر بی اساسی است(لغت نامه دهخدا، واژه شایعه) که گوینده آن را برای ترور شخصیت انسان برجسته و آبرومند و یاهر موضوع دلخواه - فردی یا اجتماعی - در جامعه نشر می دهد.
بر اساس آیات11- 12 و 19 سوره نور، اصول زیر به دست میآید:
- شایعه افکنی حرام است و اسلام، اهل آن را کیفر می دهد و نکوهش می کند.
- نه تنها شایعه سازی حرام است، بلکه دوست داشتن اشاعه فحشا و حمایت و پشتیبانی ازشایعه سازان نیز حرام می باشد.
- کیفر شایعه فقط یک کیفر دنیایی نیست بلکه این عمل کیفر اخروی نیز دارد.
- راز شدت عمل در برابر شایعه سازان و عوامل نشر اکاذیب و اشاعه زشتی ها را جز خداکسی نمی داند. این مساله گویای اهمیت فراوانی است که اسلام برای امنیت عرض و آبروی افرادقایل است.
- وظیفه شنونده شایعه در مورد افک آن است که از گوینده آن شهود طلب کند و تعداد شهوداو هم باید از چهار تن کمتر نباشند وگرنه وی را باید به عنوان دروغگوی شایعه پرداز قلمداد کند.
- حد شایعه افک، حد قذف است و حد قذف همان حد اتهام در فقه اسلامی است.
- گرچه شایعه ساز در آغاز یک تن است، ولی پخش کنندگان آن نیز شایعه ساز محسوب می شوند.
- شایعه، غالبا در باره برجستگان جامعه است.[2]
راه های درمان بیماری شایعه سازی
تردیدی نیست که شایعه گر، را باید به چند مساله توجه داد:
1.شایعه پرداز باید به این حقیقت بیندیشد که مشمول نفرین الهی و در شمار دروغگویان است. قرآن، در برخی از موارد، رسما از کذب و کذاب نکوهش می کند و در برخی دیگر نیز باآهنگی دیگر آن را مذمت کرده است از جمله می فرماید:
«قتل الخراصون الذین هم فی غمرة ساهون؛[3] مرگ بر دروغگویان، آن کسانی که در جهل و غفلت غوطه ورند.»
خراصون کسانی هستند که مطلب بی اساس را به دیگران انتقال می دهند. طبرسی در جوامع الجامع مینویسد:
«الخراصون... الکذابون المقدرون مالا یصح و هم اصحاب القول المختلف،خراصون به آن دسته از دروغگویانی گویند که مطلب را بر زبان ها می اندازند و از هر دری سخن میگویند.»
خراصون، به کسانی گفته می شود که آراء و اقوال مختلف پیرامون عقائد و ایمان از آنان بر زبان جاری میشود. اینان در اقوال و گفتار خود دقت ندارند و گاهی به نقل مطالب بیاساس می پردازند، مطالب دروغ را بر زبان می آورند و در اثر غفلت و جهالت خود بدان توجه نمیکنند.[4]
- به اهل شایعه باید توجه داد که از دیدگاه اسلام، مجاز نیست که هر چیزی را بر زبان آوردچنانکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهج البلاغه میفرماید: «لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم»[5]
- انسان باایمان در پرهیز از سخنان ناروا، از گفتن سخنان خوب نیز تا حدودی باید خودداری ورزد. به فرموده امام صادق (ع): «المؤمن ملجم؛[6] زبان انسان مومن لجام دارد و حرفهای ناپسند نمی زند». و امیرالمؤمنین(ع)فرمود: «اذا تم العقل نقص الکلام».[7]
- حقیقت پیشگی و واقع گرایی را پیشه خود ساختن، یکی از راههای رهایی از بیماری شایعه سازی است. امام هفتم(علیه السلام) به هشام، این چنین رهنمود داد:
«ای هشام! اگر در دست تو دانه گردویی است ولی همه مردم آن را جواهر پنداشته اند این پندار،تو را سود نبخشد چون، می دانی که آنچه در دست تو است گردوئی بیش نیست. همچنین اگر درمیان مشت تو، جواهری باشد، لکن مردم آن را گردو قلمداد کرده اند در این صورت نیز این پندار،واقعیت را دگرگون نمی سازد و زیانی به تو نمی رسد.»[8]
- پرهیز از خوشبینی بی جا یکی از راه های درمان و رهایی از بیماری شایعه سازی است.گرچه نباید بدون دلیل، به دیگران و سخنی که از آنان شنیده می شود بدبین بود ولی زمان شناسی را نیز نباید از نظر دور داشت. زیرا گاهی در جامعه ناامنی در باب گفتار و نیز تهاجم به حیثیت وآبروی افراد، حاکم است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
«چیزی که از برادر مؤمن خود شنیده و یا دیده ای که به ظاهر ناپسند جلوه می کند، تلاش کن تاآن را به وجه احسن، تفسیر و تحلیل کنی مگر آنجا که بر جامعه، ناهنجاری از حیث خصلت،بدخواهی و عدم صداقت و صمیمیت میان افراد غلبه دارد و تباهی، تاروپود آن را فرا گرفته است.[9]»
همچنین آن حضرت فرمود:
«در جامعه بیمار، اگر کسی خوشبینی را پیشه خود ساخته و از این راه، ضربه ای به او وارد شود،جز خود را ملامت نکند.»[10]
چنانکه امام هادی (علیه السلام) فرمودند:
«هنگامی که زمانه به گونهای است که عدالت و ایمان در میان مردم حاکمیت دارد در این صورت، نباید بی جهت به دیگران بدبین بود، مگر در مورد کسی که بی عدالتی از او دیده شده باشد. ولی اگر زمانه عکس آن باشد و بی عدالتی و لاابالی گری بر مردم حاکم باشد در این صورت نباید به مردم اعتماد جست، بلکه باید به آنان سوء ظن داشت مگر در باره کسی که شایستگی وعدالت او به اثبات رسیده باشد.[11]»
- اجراء تعزیر و یا حد الهی درباره شایعه گر یکی از راه های مبارزه با این عمل شوم است.
- به شایعه گر باید توجه داد که عمل تو بدترین شیوه مردم آزاری است.
- به شایعه گر باید توجه داد که عمل تو نوعی جنگ با خداست.
- به شایعه گر باید توجه داد که گواهی و شهادت تو در جامعه از اعتبار ساقط است.
- پرهیز از پرحرفی.
پرهیز از پرحرفی و روی آوردن به کم حرفی یا سکوت حکیمانه آدمی را از بیماری شایعه ونارواگوئی نجات می دهد. زیرا پرحرفی به هرزه گویی منجر میشود. به قول امیرالمؤمنین(ع):
«آن کس که زیاد سخن میگوید زیاد اشتباه میکند، و آن کس که زیاد اشتباه کند حیایش کم میشود و کسی که حیاتش کم شود، پارسائیش نقصان میپذیرد و کسی که پارسائیش نقصان پذیرد، قلبش میمیرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل دوزخ میشود کس که به عیب های مردم چشم بدوزد و آن را شماره کند ولی همانها را خود داراباشد احمق واقعی است.»[12]
[1] - نهج البلاغه، حکمت، شماره 383.
[2] - بی نا، شایعه درقرآن و روایات، مجله پیام حوزه، بهار 1379، شماره 25.
[3] - ذاریات:10
[4] - ر.ک: فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ذیل آیه 10 سوره الذاریات.
[5] - نهج البلاغه، حکمت، شماره 383
[6] - بحارالانوار، ج 75، ص 275
[7] -نهج البلاغه، کلمات قصار،ش71.
[8] - تحف العقول، بخش امام هفتم، ص 386.
[9] - بحار، ج 75، ص 196
[10] - نهج البلاغه، کلمات قصار، ش114
[11] - بحار الانوار، ج 78، ص 370.
[12] -(نهج البلاغه، کلمات قصار349