اخلاق فضای مجازی

فهرست مطلب

مقدمه

فضای مجازی یکی از محیط‌های بسیار گسترده است که مراکز و موسسات گوناگون و میلیون ها انسان در حال فعالیت در آن هستند. فعالیت در این فضا همانند هر پدیده دیگر موضوعی برای احکام اخلاقی و فقهی- حقوقی است. از همین روی پرداختن به احکام اخلاقی و فقهی- حقوقی فعالیت‌ها در فضای مجازی می‌تواند گامی مهم برای فعالان در این حوزه باشد و از این رهگذر انطباق و اصلاح اعمال مکلفین در این فضا با آموزه های اسلامی میسور گردد. 

عناوین مترتب بر فعالیت ها در فضای مجازی

برای بررسی و در نهایت صدور حکم فقهی- حقوقی برای هر پدیده ای باید به عناوین مترتب بر آن موضوع توجه داشت. جمله معروف بین فقها که «احکام دائر مدار عناوین است» موید سخن پیش گفته است. بنابراین باید عناوینی که از منظر فقه و حقوق مباح، مستحب، واجب، حرام و ممنوع و جرم محسوب می شوند را باید اصطیاد کرد و سپس ملاحظه کرد اگر فعالیت در فضای مجازی منتسب به هر یک از این عناوین شود طبیعتا حکم فقهی حقوقی آن نیز جاری و ساری می گردد. ما در ادامه به بیان این عناوین و احکام مربوط به هریک می پردازیم.


بر اساس آنچه گذشت فعالیت‌های در فضای مجازی به عنوان یک پدیده و یک فعل از افعال مکلفین دارای احکام و عناوین فقهی و حقوقی است. در اینجا دوازده عنوان که امکان ترتب بر فعالیت های در فضای مجازی را دارد مورد بررسی قرار گرفت و حکم فقهی حقوقی هر یک بیان شد. اما به جز قانون و مجازات های ملی و بین المللی برای تخلفات در فضای مجازی آنچه که می تواند عامل بازدارنده و یکی از مهمترین ضمانت های دوری از تخلفات در فضای مجازی باشد، فراگیری و به کاربستن «آموزه های اخلاقی» است. به نظر نگارنده پیوند وثیقی که بین دو حوزه «اخلاق» و «فقه» هست این امکان را به مکلف می دهد که با تقویت باورهای اخلاقی، احکام فقهی را به خوبی اتیان نماید و شاهد کمترین سطح تخلف در فضای مجازی باشیم و از این رهگذر زیستی سالم، اخلاق باور و فقه مدار در فضای مجازی رقم بخورد.


بخشی از فعالیت ها در فضای مجازی می‌تواند تحت عناوین مباح، مستحب یا واجب قرار گیرد. مثلا اطلاع رسانی در مورد فعالیت ها و برنامه های روزانه خود شخص یا یک نهاد، زمان برگزاری آزمون و چیزهایی که اگر از طریق این شخص هم اطلاع رسانی نشود مراجع و منابع دیگر در آن خصوص اطلاع رسانی می کنند و ضرورت ها و نیکویی های منحصر به فردی هم ندارد این یک فعالیت مباح است. مثلا شخص در گروه شبکه های اجتماعی به دوستان اعلام می کند «من امشب به کلاس نمی آیم» و بدون حضور آن شخص هم خللی در کلاس پیش نمی آید که اگر این اطلاع رسانی را هم نکند ضرری به دیگران وارد نمی شود. یا اطلاع می دهد «فردا عازم مسافرت هستم» به شرطی که مخاطبین آن هیچ نیازی به این خبر نداشته باشند.

در برخی موارد نیز فعالیت در فضای مجازی عنوان «مستحب» پیدا می کند. مثلا در وبلاگ، سایت یا گروه های اجتماعی احادیث و سخنان حکیمانه را منتشر می نماید و یا مستحسنات دینی را بازگو می کند. داستان های عبرت آموز نقل می کند و... اینها همگی عنوان مستحب دارد.

برخی موارد که عمدتا بر اهل علم و صاحبان اندیشه فرض است اطلاع رسانی صحیح دینی و ترویج معارف دینی است. در این فضا به مقتضای آیه نفر[1]، این فعالیت یک «واجب کفایی» است که بر عالمان دینی و دانشمندان اسلامی این فعالیت واجب است. همچنین بر سایر اقشار ارزشی نیز عکس العمل و واکنش منطقی به برخی مباحث اعتقادی و... در فضای مجازی است در برخی موارد از باب امربه معروف و نهی از منکر  «واجب» می گردد. مثلا در گروهی می بیند برخی به غیبت، دروغ، تهمت یا سایر عناوین محرمه دست می زند بر کاربر فعال در این گروه «واجب» است دیگران را نهی از منکر کند. یا در سایت و یا وبلاگی عناوین محرمه دید یا تهمت به نظام اسلامی را مشاهده کرد این جا نیز واجب است پاسخی استدلالی و در خور ارائه نماید.

 

[1] - «... فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون؛(توبه:122) چرا از هر جميعتى گروهى [به سوى پيامبر] كوچ نمى‏كنند تا در دين آگاهى يابند و قوم خود را هنگامى كه به سوى آنان بازگشتند، بيم دهند باشد كه [از مخالفت با خدا و عذاب او] بپرهيزند.» از این آیه وجوب «تبلیغ» استفاده می شود. و مشخص است که تبلیغ تنها منحصر به تبلیغ حضوری و زنده نیست بلکه قطعا شامل تبلیغ در فضای مجازی نیز می شود.


برخی از فعالیت ها در فضای مجازی نیز به خاطر اندارج تحت یکی از عناوین محرمه، حرام و ممنوع می باشند که در ادامه به بررسی تفصیلی آنها می پردازیم.

 


یکی از پدیده هایی که در فضای مجازی به خصوص شبکه های اجتماعی کم و بیش به چشم می خورد سخنان بدون منبع و سند می باشد. این سخنان که پایه و اساس مشخصی ندارد یکی از مصادیق «قول به غیر علم» است که بر اساس آیه «لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا»[1] و آمدن صیغه نهی (لاتقف) قطعا چنین کاری حرام است. بنابراین اشخاص تا زمانی که از صحت و سقم مطلبی اطمینان پیدا نکرده اند حق گسترش آن را در فضای مجازی ندارند.

 

[1] - (اسراء:36): «و از چيزى كه به آن علم ندارى [بلكه برگرفته از شنيده‏ها، ساده‏نگرى‏ها، خيالات و اوهام است‏] پيروى مكن؛ زيرا گوش و چشم و دل [كه ابزار علم و شناخت واقعى‏اند] موردِ بازخواست اند.»

 


یکی از رذائل اخلاقی که همواره مومنین باید ا زآن دوری کنند «شایعه پراکنی» است. پیامبر اکرم(ص) با الهام از آیه 36 سوره اسراء فرمود:

   «و لیس لک ان تسمع ما شئت لان الله یقول: ان السمع والبصر...؛ تو آزاد نیستی به هر سخنی که دلت بدان تمایل دارد، گوش فرا دهی، زیرا خدای عز و جل می فرماید: گوش وچشم و... مسؤولیت دارند.»

 امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز می‌فرماید:

  «لا تقل مالا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم؛[1] نه تنها چیزی که علم نداری، بازگو مکن بلکه همه آنچه را که می دانی را نیز مگو.»

شایعه خبر بی اساسی است(لغت نامه دهخدا، واژه شایعه)  که گوینده آن را برای ترور شخصیت انسان برجسته و آبرومند و یاهر موضوع دلخواه - فردی یا اجتماعی - در جامعه نشر می دهد.

بر اساس آیات11- 12 و 19 سوره نور، اصول زیر به دست می‌آید:

  1. شایعه افکنی حرام است و اسلام، اهل آن را کیفر می دهد و نکوهش می کند.
  2. نه تنها شایعه سازی حرام است، بلکه دوست داشتن اشاعه فحشا و حمایت و پشتیبانی ازشایعه سازان نیز حرام می باشد.
  3. کیفر شایعه فقط یک کیفر دنیایی نیست بلکه این عمل کیفر اخروی نیز دارد.
  4. راز شدت عمل در برابر شایعه سازان و عوامل نشر اکاذیب و اشاعه زشتی ها را جز خداکسی نمی داند. این مساله گویای اهمیت فراوانی است که اسلام برای امنیت عرض و آبروی افرادقایل است.
  5. وظیفه شنونده شایعه در مورد افک آن است که از گوینده آن شهود طلب کند و تعداد شهوداو هم باید از چهار تن کمتر نباشند وگرنه وی را باید به عنوان دروغگوی شایعه پرداز قلمداد کند.
  6. حد شایعه افک، حد قذف است و حد قذف همان حد اتهام در فقه اسلامی است.
  7. گرچه شایعه ساز در آغاز یک تن است، ولی پخش کنندگان آن نیز شایعه ساز محسوب می شوند.
  8. شایعه، غالبا در باره برجستگان جامعه است.[2]

راه های درمان بیماری شایعه سازی

تردیدی نیست که شایعه گر، را باید به چند مساله توجه داد:

1.شایعه پرداز باید به این حقیقت بیندیشد که مشمول نفرین الهی و در شمار دروغگویان است. قرآن، در برخی از موارد، رسما از کذب و کذاب نکوهش می کند و در برخی دیگر نیز باآهنگی دیگر آن را مذمت کرده است از جمله می فرماید:

   «قتل الخراصون الذین هم فی غمرة ساهون؛[3] مرگ بر دروغگویان، آن کسانی که در جهل و غفلت غوطه ورند.»

خراصون کسانی هستند که مطلب بی اساس را به دیگران انتقال می دهند. طبرسی در جوامع الجامع می‌نویسد:

  «الخراصون... الکذابون المقدرون مالا یصح و هم اصحاب القول المختلف،خراصون به آن دسته از دروغگویانی گویند که مطلب را بر زبان ها می اندازند و از هر دری سخن می‌گویند.»

خراصون، به کسانی گفته می شود که آراء و اقوال مختلف پیرامون عقائد و ایمان از آنان بر زبان جاری می‌شود. اینان در اقوال و گفتار خود دقت ندارند و گاهی به نقل مطالب بی‌اساس می پردازند، مطالب دروغ را بر زبان می آورند و در اثر غفلت و جهالت خود بدان توجه نمی‌کنند.[4]

  1. به اهل شایعه باید توجه داد که از دیدگاه اسلام، مجاز نیست که هر چیزی را بر زبان آوردچنانکه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نهج البلاغه می‌فرماید: «لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم»[5]
  2. انسان باایمان در پرهیز از سخنان ناروا، از گفتن سخنان خوب نیز تا حدودی باید خودداری ورزد. به فرموده امام صادق (ع): «المؤمن ملجم؛[6] زبان انسان مومن لجام دارد و حرفهای ناپسند نمی زند». و امیرالمؤمنین(ع)فرمود: «اذا تم العقل نقص الکلام».[7]
  3. حقیقت پیشگی و واقع گرایی را پیشه خود ساختن، یکی از راه‌های رهایی از بیماری شایعه سازی است. امام هفتم(علیه السلام) به هشام، این چنین رهنمود داد:

   «ای هشام! اگر در دست تو دانه گردویی است ولی همه مردم آن را جواهر پنداشته اند این پندار،تو را سود نبخشد چون، می دانی که آنچه در دست تو است گردوئی بیش نیست. همچنین اگر درمیان مشت تو، جواهری باشد، لکن مردم آن را گردو قلمداد کرده اند در این صورت نیز این پندار،واقعیت را دگرگون نمی سازد و زیانی به تو نمی رسد.»[8]

  1. پرهیز از خوشبینی بی جا یکی از راه های درمان و رهایی از بیماری شایعه سازی است.گرچه نباید بدون دلیل، به دیگران و سخنی که از آنان شنیده می شود بدبین بود ولی زمان شناسی را نیز نباید از نظر دور داشت. زیرا گاهی در جامعه ناامنی در باب گفتار و نیز تهاجم به حیثیت وآبروی افراد، حاکم است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:

   «چیزی که از برادر مؤمن خود شنیده و یا دیده ای که به ظاهر ناپسند جلوه می کند، تلاش کن تاآن را به وجه احسن، تفسیر و تحلیل کنی مگر آنجا که بر جامعه، ناهنجاری از حیث خصلت،بدخواهی و عدم صداقت و صمیمیت میان افراد غلبه دارد و تباهی، تاروپود آن را فرا گرفته است.[9]»

همچنین آن حضرت فرمود:

  «در جامعه بیمار، اگر کسی خوشبینی را پیشه خود ساخته و از این راه، ضربه ای به او وارد شود،جز خود را ملامت نکند.»[10]

چنانکه امام هادی (علیه السلام) فرمودند:

  «هنگامی که زمانه به گونه‌ای است که عدالت و ایمان در میان مردم حاکمیت دارد در این صورت، نباید بی جهت به دیگران بدبین بود، مگر در مورد کسی که بی عدالتی از او دیده شده باشد. ولی اگر زمانه عکس آن باشد و بی عدالتی و لاابالی گری بر مردم حاکم باشد در این صورت نباید به مردم اعتماد جست، بلکه باید به آنان سوء ظن داشت مگر در باره کسی که شایستگی وعدالت او به اثبات رسیده باشد.[11]»

  1. اجراء تعزیر و یا حد الهی درباره شایعه گر یکی از راه های مبارزه با این عمل شوم است.
  2. به شایعه گر باید توجه داد که عمل تو بدترین شیوه مردم آزاری است.
  3. به شایعه گر باید توجه داد که عمل تو نوعی جنگ با خداست.
  4. به شایعه گر باید توجه داد که گواهی و شهادت تو در جامعه از اعتبار ساقط است.
  5. پرهیز از پرحرفی.

پرهیز از پرحرفی و روی آوردن به کم حرفی یا سکوت حکیمانه آدمی را از بیماری شایعه ونارواگوئی نجات می دهد. زیرا پرحرفی به هرزه گویی منجر می‌شود. به قول امیرالمؤمنین(ع):

  «آن کس که زیاد سخن می‌گوید زیاد اشتباه می‌کند، و آن کس که زیاد اشتباه کند حیایش کم می‌شود و کسی که حیاتش کم شود، پارسائیش نقصان می‌پذیرد و کسی که پارسائیش نقصان پذیرد، قلبش می‌میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل دوزخ می‌شود کس که به عیب های مردم چشم بدوزد و آن را شماره کند ولی همانها را خود داراباشد احمق واقعی است.»[12]

 

[1] - نهج البلاغه، حکمت، شماره 383.

[2] - بی نا، شایعه درقرآن و روایات، مجله پیام حوزه، بهار 1379، شماره 25.

[3] - ذاریات:10

[4] - ر.ک: فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ذیل آیه 10 سوره الذاریات.

[5] - نهج البلاغه، حکمت، شماره 383

[6] - بحارالانوار، ج 75، ص 275

[7] ­-نهج البلاغه، کلمات قصار،ش71.

[8] - تحف العقول، بخش امام هفتم، ص 386.

[9] - بحار، ج 75، ص 196

[10] - نهج البلاغه، کلمات قصار، ش114

[11] - بحار الانوار، ج 78، ص 370.

[12] ­­-(نهج البلاغه، کلمات قصار349


معناداری زندگی انسان در گروه انجام اعمال و رفتارهایی است که در چارچوب نظام ارزشی ویژه یک جامعه، و در راستای باورها و نظام عقیدتی آن جامعه انجام می گیرد؛ و چون مطابق بینش اسلامی، تنها جهان بینی حق و به تبع آن تنها نظام عقیدتی و ارزشی صحیح دین اسلام است، ما مسلمانان عامل معناداری و جهت دهنده ی زندگی انسان را «دین» می دانیم. بنابراین حفظ ارزش ها و اصول اعتقادی مورد نظر اسلام را تقویت ارزش های دینی می نامند. و از سوی مقابل آنچه در پی تخریب و کم رنگ کردن اصول اعتقادی و ارزش های اسلامی باشد، تضعیف ارزش های دینی می نامند. بر اساس آیه شریفه  «جاهدوا فی اللّه حق جهاده»[1] مجاهدت در راه خداوند یکی از واجبات است. و معلوم  و مشخص است که مجاهدت تنها به عرصه نظامی محدود نمی شود بلکه به تعبیر مرحوم طبرسی اکثر مفسران گفته‌اند جهاد در اینجا مراد تمامی چیزهایی است که طاعت خداوند محسوب می شود و گفتند حق جهاد اینست که با نیّت صادق و خالص برای خداوند اتیان شود.[2] بنابر این یکی از عرصه های جهاد حفظ و تقویت ارزش های الهی است و در مقابل جلوگیری از تضعیف ارزش ها است.

 متاسفانه در برخی موارد شاهدیم در فضای مجازی برخی از ارزش های دینی تضعیف می گردد. به عنوان مثال جک ها و طنزهایی درباره بهشت و جهنم و ... تولید و در این فضا رد و بدل می شود. هرچند شاید هدف همه ی تولید کنندگان یا کسانی که این محتواها را رد و بدل می کنند توهین نباشد لکن ناخواسته این ارزش ها تضعیف می گردد و تضعیف ارزش ها نیز از منظر فقه اسلامی ممنوع و حرام است.

 

[1] - حج:78

[2] - مجمع البیان، ج 7، ص 263.


بر اساس ادله عقلی و نقلی تشکیل حکومت در دوران غیبت کبری یکی از وظایف فقهای شیعه است[1] طبیعتا هرگونه فعالیت اعم از تبلیغاتی و عملی در راستای تضعیف و ضربه زدن به حکومت دینی، حرام است. در برخی از فعالیت های مجازی به خصوص شبکه های اجتماعی شاهد آنیم که برخی نقاط ضعف حکومت اسلامی پررنگ می‌شود که این خود یکی از مصادیق تضعیف نظام اسلامی است. یا در برخی موارد دروغ های به کارگزاران و مسئولین نظام اسلامی نسبت داده می شود که گذشته از حرمت افترا به اشخاص، تضعیف نظام اسلامی را نیز در پی دارد که در این صورت انجام دهنده آن «دو گناه» مرتکب شده است.

 

[1] - ر.ک: جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت عدالت و فقاهت


بر اساس قاعده فقهی «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» و برداشت وسیع از این قاعده، ضرر رساندن به مسلمانان حرام است. فعالان در فضای مجازی اعم از رسانه ها و اشخاص حقیقی باید به این مهم توجه داشته باشند که انتشار اخبار و سخنانی که به ضرر یک یا چند نفر از مسلمین منجر شود از نظر فقهی حرام و شخص ضامن خسارت وارده است. چه بسیار اخبار ناصحیحی که باعث ضرر به یک شخص یا افراد زیادی می شود که بدون توجه صاحبان رسانه ها یا اشخاص حقیقی منتشر می شود و متاسفانه کسی نیز پاسخگوی این ضرر و زیان نیست.  باید توجه داشت يکي از مهمترين مرزهاي استفاده از حقوق و آزادي هاي فردي و اجتماعي، رعايت حرمت حقوق و آزادي هاي ديگران است. به همين دليل ماده 4 اعلاميه حقوق بشر در انقلاب فرانسه مقرر داشته است که اصولاً «آزادي عبارت است از قدرت داشتن بر انجام هر عملي که مستلزم زيان ديگري نباشد. پس اعمال حقوق طبيعي هر کس حد و انتهايي ندارد مگر حقوق طبيعي اعضاي ديگر جامعه که مانند وي بايد از آزادي بهره مند باشند. اين حدود را فقط قانون تعيين مي کند»      
اين قاعده که اضرار به ديگران، خط قرمز استفاده از حقوق محسوب مي شود، در نظام هاي حقوقي تحت عنوان منع «سوء استفاده از حق»[1] به عنوان اصلي مسلّم پذيرفته شده است. در حقوق ايران نيز همين قاعده در اصل چهلم قانون اساسي به اين صورت انعکاس يافته است که «هيچ کس نمي تواند اعمال خويش را به وسيله اضرار به غير يا تجاوز به منافع عمومي قرار دهد».

بر این اساس اولا یکی از وظایف صاحبان رسانه ها و اشخاص حقیقی این است که مراقب اخبار و سخنانی که در فضای مجازی منتشر می کنند باشند تا مبادا از انتشار آن، ضرری متوجه فرد یا افرادی گردد. ثانیا دستگاه حاکمیت اسلامی نیز موظف است جلوی انتشار اخبار ضرر آفرین برای مسلمین را بگیرد و نظارت جدی بر محتوای تولیدی در فضای مجازی داشته باشد.

 

[1] . abuse of right


در مورد حرمت پورنوگرافي كه عبارت است از هرزه نگاري و نمايش تصاوير ثابـت و متحرك مستهجن و مبتذل، ميتوان به امـور چنـدي از قبيـل حرمـت اشـاعه فحشـا، حرمت افشاي سر و اعانه بر اثم استدلال كرد. افزون بر ادلهاي كه در ذيل مـورد اشـاره قرار ميگيرد، ممكن است ادلة ديگري نيز در حرمت پورنوگرافي يافت شود كه به دليل وافي به مقصودبودن ادلة مزبور، به همين مقدار بسنده شده است:

1.اشاعه فحشا: در قرآن كريم در مورد افرادي كه قصد اشاعه فحشـا و منكـرات را در ميان مؤمنان دارند، آمده است: «انا الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين امنوا لهم عذاب اليم فـي الـدنيا والآخـره ...؛ همانـا براي كساني كه تمايل به اشاعة فحشا در ميان مؤمنان دارند، عذاب دردنـاكي در دنيـا و آخرت خواهد بود»[1] در روايتي از پيامبر اكرم آمده است: «من أذاع فاحشه كان كمبتديها ...؛ شخصـي كـه امر منكري را فاش ميسازد، همانند شخصي است كه آن را آغاز كرده باشد»[2] 

در روايت ديگري نيز آمده است:

«و من سمع فاحشه فافشاها كان كمن أتاها ...؛[3] شخصي كه امر منكري را در مورد شخصي بشنود و آن را فاش سازد، همانند مرتكـب آن عمـل خواهد بود»

نمايش دادن تصاوير عريان و نيمه عريان و يا نمـايش اعمـال جنسـي از مصـاديق  بارز آيه و روايات مذكور است و عملي حرام خواهـد بـود؛ مشهور فقها در باب تعزيرات ـ كه متخذ از قاعده «التعزير لكـل فعـل محـرم» اسـت ـ گفته‌اند: مي‌توان براي مرتكب اين عمل مجـازات تعزيـر قـرار داد.[4] همچنين مطابق آيه شريفه، براي اشاعه دهندة فحشا عـذاب دنيـوي وعده داده شده؛ اما نوع و کمیت این عذاب مشخص نشده است؛ بنابراين اين مجازات از سنخ تعزير خواهد بود.

  1. اعانه بر اثم: انتشار تصاوير و فيلمهاي مبتذل و مستهجن، موجـب گرفتـار شـدن ديگران در منجلاب گناه و فساد مي‌شود و به اين دليل مصداق اعانه بر اثم است كه بـه تصريح آيه شريفه: «و لاتعاونوا علي الاثم والعدوان» عملي حرام و منهي عنه است و مطـابق مبناي مشهور، مرتكب آن مستحق تعزير خواهد بود. افزون بر آن، انتشار تصاوير افـراد در مـواردي موجـب سوءاسـتفاده سـودجويان از صاحبان تصاوير و استثمار جنسي آنها مي‌شود؛ از اين رو مقدمة عمل حرام است. حـال اگر پذيرفته شود مقدمة حرام، حرام است پورنوگرافی، را نيز مـی تـوان عملـي حـرام و مستوجب تعزير دانست.

 مقدمة حرام گاه به صورتی است که انجام دادن آن با انجام دادن حرام ملازمـه دارد و به تعبير دیگر، مقدمه از اسباب توليدي و علت تامه فعل حرام است؛ به گونه اى كه پس از ارتكاب مقدمه، حرام نيز در خارج محقق مي‌شود. برخى از فقها انجام دادن اين گونـه مقدمات را حرام نفسـى[5] و برخـى حـرام غيـرى[6] دانسته‌اند؛ برخى نيـز حرمـت ايـن قسـم را تابع پذيرش وجوب مقدمه قرار داده‌انـد[7]  توجه به اینکه پورنوگرافي با استثمار جنسي و محرماتي چون نگاه كردن شـهواني ديگران به تصاوير مزبور ملازمه ندارد ـ هرچند در بيشتر موارد چنين است ـ نمى‌تـوان آن را مشمول اين قسم دانست. گاه مقدمة حرام از اسباب توليدى محسوب نمي‌شود، بلكه مانند علت ناقصه حـرام است. در چنين حالتى، اگر قصد مرتکب مقدمة حرام، وصول به حرام در خارج باشد و حرام نيز محقق گردد، ارتكاب مقدمه حرام خواهد بود؛ اما اگر حرام در خـارج محقـق نشود، ارتكاب مقدمه حرام، حرام نخواهد بود؛ مگر طبـق مبنـايى كـه تجـرى را حـرام مى‌داند؛[8] بنابراين اگر قصد مرتكب پورنوگرافي، به گناه افتـادن ديگران از راه امور شهواني باشد و اين امور نیز محقـق شـود، مطـابق برخـى از مبـانى اصولى، مى توان پورنوگرافي را از باب مقدمه حرام، حرام دانست

. 3 افشاي سر: برخي از مصاديق پورنوگرافي ـ كه بـه نـوعي مربـوط بـه فـيلمهـاي خصوصي و خانوادگي و نيز روابط جنسي مشروع ( روابط زناشـويي) اسـت ـ مشـمول ادله حرمت افشاي سرّ است؛ حتي نمايش تصاوير و فيلمهاي متضمن امور جنسـي كـه مخفيانه گرفته شده است ـ هرچند اين روابط حرام بـوده باشـد ـ مصـداق افشـاي سـرّ است كه داراي حرمت شرعي است. برخي از مصاديق پورنوگرافي مشمول عناوين حرام ديگري همچـون ايـذاء اسـت؛ زيرا نمايش دادن تصاوير افراد بدون رضايت آنها موجب آزار و اذيـت آنـان شـده، گـاه موجب فرو پاشيدن خانواده آنها و از هستي سـاقط شـدن آنـان مـيگـردد. نمونـه هـاي فراواني وجود دارد كه افراد با اغـراض مختلـف تصـاوير ديگـران را از راه اينترنـت در معرض ديد قرار ميدهند و موجب آشفتگي خاطر آنها مي‌گردند.

مرتكب عمل پورنوگرافي را، در مـواردي كـه عمـل وي در حـد گسـترده و وسـيع صورت گرفته باشد، به گونهاي كه مشمول آيه «و يسعون في الارض فساداً» باشد، ميتـوان از باب افساد في الارض به مجازات رساند. همچنين با توجه به فتاواي گروهي از فقها[9] در حرمت «تشبيب»، به طريق اولي مـيتـوان حرمـت برخـي از مصاديق پورنوگرافي را به دست آورد؛ زيرا زماني كه تشبيب و يا به عبارت ديگـر بيـان محاسن و زيباييهاي زنان مؤمن حرام باشد، به طريق اولـي نمـايش تصـاوير آنهـا كـه موجب هدايت فاسقان به سوي صاحبان تصاوير و هتك حرمت آنـان مـي شـود، داراي حرمت و منع شرعي خواهد بود. با وجود اين، به نظـر مـيرسـد دليـل اصـلي حرمـت تشبيب، يكي از ادلة پيشين است؛ از اين رو، مشكل ميتوان حرمـت تشـبيب را دليـل مستقلي در مقابله ادلة پيش گفته در نظر گرفت. نكته ديگر اينكه، ممكن است پورنوگرافي از هت ديگري نيز تحـريم شـود؛ مثـل اينكه تصوير مونتاژشده يك شخص را ـ كه حاكي از عمل جنسي او با شخص ديگر باشد ـ و يا تصوير او را در كنار يك زن كه نشان دهنده ارتباط نامشروع بـا او باشـد، نشان دهد؛ در اين موارد عمل چنين فـردي بـه دليـل نسـبت دادن عمـل نامشـروع بـه شخص، حرام است.[10]

 

[1] ­- نور:19

[2] ­­­­­­- صـدوق، 1368، ص247

[3] - حرّ عاملي، 1368 ،ج12 ،ص296

[4] - حلّـي، 1413 ،ص948 / همان، ص548 .

[5] - خـوئى، 1419 ،ص361

[6] - خراسـانى،1415 ،ص160 / منتظرى، 1370 ،ص189.

[7] - مكـارم شـيرازى، 1425 ،ص427 / سـبحانى، [بيتا]، ج1 ،ص 400.

[8] -  خوئى، 1419 ،ص361

[9][9] - حلّـي، 1413 ،ج2 ،ص 8 / همـان، ج3، ص495 / كركـي، 1408 ،ج2 ،ص28 / شـهيد ثـاني، 1413 ،ج14 ،ص182 / اردبيلـي، 1403 ،ج12 ،ص339.

[10] - بای و پور قهرمانی، 1388، ص104-107


 دروغ، افترا و غیبت سه رذیله از رذایل اخلاقی که برخی انسان ها بدان گرفتارند. ممنوعيت دروغ از نظر اسلام چنان آشکار و معلوم است که بسياري از فقيهان نيازي به اثبات آن نديده و آن را از جمله «ضروريات دين» دانسته اند.[1]

دليل چنين برخورد قاطعي با دروغ و دروغگويان، علاوه بر قبح ذاتي کذب و اينکه موجب وهن شخصيت انسان مي گردد، آثار زيانبار و مخرب آن در روابط اجتماعي است. بزرگترين پيامد زشت رواج دروغگويي، سلب اعتماد و اطمينان شهروندان از يکديگر است؛ يعني آنچه سنگ بناي جوامع بشري است. اين احتمال که طرف مقابل در آنچه مي گويد صداقت نداشته و اظهارات او مخالف واقع باشد، موجب سوء ظن، تشويش رواني و اضطراب هايي مي شود که رکود معاملات و گردش اقتصادي و درگيري هاي اجتماعي تنها بخشي از آثار آن است.

غیبت نیز از جمله محرمات الهی است که قرآن کریم آن را به خوردن گوشت بردار مرده تشبیه کرده است[2]متاسفانه در فضای مجازی به وفورغیب از مومنین به چشم می خورد. حال اگر این بدگویی دروغ باشد «بهتان» و «افترا» است. خداوند در قرآن کریم «افترا» و «بهتان» را یکی از محرمات محسوب کرده و می‌فرماید:

  «إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ؛[3] فقط كسانى دروغ مى‏بندند كه به آيات خدا ايمان ندارند، و اينانند كه دروغگوى واقعى‏اند.»

در اصطلاح حقوقی نیز افترا، نسبت دادن صریح عمل مجرمانه و بر خلاف حقیقت و واقع، به شخص یا اشخاص معین، به یکی از شیوه های یاد شده در قانون، مشروط به این صحت عمل مجرمانه نسبت داده شده در نظر مراجع و مقامات قضایی ثابت نشود. به عبارت دیگر: «انتساب امری مجرمانه یا انتشار جرم انتسابی به یکی از طرق قانونی و امثال آن».[4]

«هجو» نیز یکی دیگر از عناوین مجرمانه است. گاهی ممکن است شخص توهین کننده با مرتبط کردن کلمات و عبارات به یکدیگر شخص مقابل را در قالب یک قطعه منظوم یا منثور مورد اهانت قرار دهد که این کار را «هجو» می­گویند. در واقع شرط تحقق این جرم مرتبط کردن کلمات و واژه­ها به یکدیگر در قالب یک شعر یا قطعه منثور می‌باشد و صرف پی در پی گفتن کلمات توهین آمیز به دیگری موجب تحقق هجو نمی‌شود.

ماده ۷۰۰ قانون مجازات اسلامی در این باره می‌گوید:«هرکس با نظم یا نثر یا به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند و یا هجویه را منتشر نماید، به حبس از یک تا شش ماه محکوم می‌شود.»

راهکار اخلاقی درمان دروغگویی، غیبت گری و هجوگویی

مهمترین راهکار برای درمان این بیماری‌های اخلاقی این است که ابتدا به نتایج و پیامدهای شوم این رذائل توجه کنیم. پیامدهای دنیوی این رذائل که شامل ایجاد کینه، دشمنی و نفرت بین مسلمین، از بین رفتن شخصیت و سلب اعتماد از انسان و مجازات های قانونی. پیامد اخروی آن نیز عذاب الهی و آتش دوزخ است.

راهکار دوم آن است یکی از ریشه های اصلی این راذئل «حسادت و بخل» است. باید انسان مومن سعی کند حسادت و بخل را از خود دور کند تا بتواند این رذائل را از اخلاق و کردار خود تطهیر نماید. راه دوری حسادت و بخل نیز در این است که بداند همه خزائن و نعمت ها دست خداوند است و اگر او بخواهد این شخص نیز صاحب نعمت می شود. ثانیا بداند نعمت ها آزمایش های نیز به دنبال دارد. ثالثا نعمت های دنیا فناپذیر و موقتی است لذا برای به دست آوردن آن نباید به دروغ، افترا یا هجوگویی پناه برد.

 

[1] - .شيخ انصاري، 1394، ج4، ص160

[2] - ر.ک: حجرات: 12

[3] - نحل:105.

[4] - گلدوزیان، 1388، 142.


یکی از مسائل مربوط به بعد معنوی انسان ها، مساله احترام و آبروی فرد است. احترام به آبروی شخص، امری عقلانی و فطری است که اسلام نیز بر آن تاکید بسیار کرده است.  در معارف دینی اسلام آبروی مومن مانند خون او توصیف شده است. هتک حرمت افراد به وسیله قذف یا هر وسیله دیگر، موجب وارد شدن صدمات معنوی و سبب آزار و اذیت آنان می شود که در هر حال موضوع حرمت واقع شده است. پیامبر اسلام(ص) می فرمایند:  

    «کسی که مسلمانی را اذیت کند، مرا اذیت کرده و اذیت کردن من اذیت کردن خداست و چنین کسی در تورات و انجیل و قرآن لعنت شده است».[1]

قرآن کریم در آیات 4، 5، 23 و 24 سوره مبارکه نور، قذف را حرام اعلام کرده است. بر اساس ماده 139 قانون مجازات اسلامی «قذف نسبت دادن زنا یا لواط است به شخص دیگری». و بر اساس ماده ۱۴۰«حد قدف برای قذف‌کننده مرد یا زن هشتاد تازیانه است.»

با توجه به اینکه نظر اکثر فقها بر این است که قذف کتبی نیز قذف محسوب می‌شود،[2] می‌توان گفت امکان تحقق قذف از طریق رایانه وجود دارد؛ مثل اینکه شخصی با دیگری در گفت و گوی اینترنتی(چت) به طرف مقابل نسبت زنا یا لواط دهد، یا با ارسال ایمیل، صاحب ایمیل یا دیگری را به زنا و لواط متهم کند. همچنین است پخش فیلم آنلاین در اینترنت و ارسال عکس یا کاریکاتور که به صراحت بر اتهام زنا یا لواط دلالت کند. در این مثال ها چنانچه شرایط تحقق قذف وجود داشته باشد، قذفِ موجب حد، تحقق می‌یابد.[3] بنابراین از منظر فقهی و حقوقی نسبت صریح لواط یا زنا به شخصی در فضای مجازی به هر شکل که باشد حرام و دارای مجازات 80 ضربه شلاق است.

 

[1] - ارشاد حسینی و وزیری، 1392.

[2] - ر.ک:گنجینه استفتائات قضایی، 1390، س51368 و 9016.

[3] - بای و پور قهرمانی، 1388(ب)، ص277.


یکی از اصولی که خداوند متعال برای اخلاقی اجتماعی مسلمین پیش بینی کرده است «اصل احترام به پیروان ادیان» است. خداوند متعال به عنوان یک دستور به پیامبر اکرم(ص) و همچنین عموم مسلمین می فرماید:

  « قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه‏...؛[1] بگو: اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است [و همه كتاب‏هاى آسمانى و پيامبران آن را ابلاغ كردند] كه: جز خداى يگانه را نپرستيم، و چيزى را شريك او قرار ندهيم، و بعضى از ما بعضى را اربابانى به جاى خدا نگيرد.»

 از این آیه استفاده می شود که مراد خداوند این است که پیروان ادیان توحیدی با وحدت و احترام متقابل در کنار یکدیگر زیستی مسالمت آمیز را رقم زنند.

در آیه دیگر نیز برای اینکه زمینه توهین به پیروان ادیان توحیدی غیر از اسلام را نیز از بین ببرد  می‌فرماید:

  « إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‏؛[2] مسلماً كسانى كه [به ظاهر] ايمان آوردند، و يهودى‏ها و نصرانى‏ها و صابئى‏ها هر كدامشان [از روى حقيقت‏] به خدا و روز قيامت ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته و مناسب است، و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين شوند.»

 این آیه بیانگر این مطلب است که یهودیان و نصرانیان و صائبیان زمینه ایمان به دین کامل یعنی اسلام را دارند. از همین روی نباید با توهین و سخنان نسنجیده آنان را از اسلام دور کرد.

رعایت ادب و دوری از توهین و دشنام در نظر خداوند متعال چنان مهم است که حتی نسبت به خدایان دروغین و بت ها نیز اجازه ی توهین و ناسزا گفتن را نمی دهد. خداوند متعال در این باره می فرماید:

  « وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم‏...؛[3] و معبودانى را كه كافران به جاى خدا مى‏پرستند، دشنام ندهيد، كه آنان هم از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد.»

 در این آیه شریفه خداوند به علت ممنوعیت فحش و ناسزا حتی به خدایان دروغین نیز اشاره می کند و آن را واکنش متقابل و البته غلط پیروان آنها یعنی دشنام به خدای یگانه می داند.

در نظام حقوقی ایران نیز بر اساس اصل 13  قانون اساسی«ايرانيان زرتشتي‌، كليمي و مسيحي تنها اقليتهاي ديني‌شناخته مي‌شوند كه در حدود قانون در انجام مراسم ديني خودآزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني برطبق آيين خود عمل‌مي‌كنند.»

 طبق اصل 14نیز «به حكم آيه شريه «لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطينَ» دولت جمهوري اسلامي ايران و مسلمانان‌موظفند نسبت به افراد غيرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل‌اسلامي عمل نمايند و حقوق انساني آنان را رعايت كنند، اين اصل‌در حق كساني اعتبار دارد كه برضد اسلام و جمهوري اسلامي ايران‌توطئه و اقدام نكنند.»

در نظام حقوقی «کامن لا» نیز که بسیار متاثر از حقوق کلیسایی است و هم اکنون برخی از کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلستان از این نظام تبعیت نسبی دارند، از دیر باز توهین به مقدسات را با عنوان "Blasphemy" جرم تلقی کرده اند. بر اساس تعریفی که حقوقدانان غربی ارائه کرده اند، واژه "apostasy" (ارتداد) شامل هر گونه انکار حقانیت مسیحیت، کتب مقدس و یا انکار وجود خداوند می شود و اینها جرم محسوب می شوند.[4]

بنابراین باید توجه داشت توهین به مقدسات ادیان توحیدی هم از منظر فقهی ممنوع و حرام است و هم از منظر حقوقی این کار ممنوع است. متاسفانه کم و بیش در فضای مجازی شاهد توهین ها و بیان سخنان نسنجیده نسبت به پیروان سایر ادیان توحیدی هستیم. باید توجه داشت که یک مسلمان متعهد هرگز نباید نسبت به پیروان سایر ادیان توحیدی و حتی به تعبیر آیه 108 سوره نحل در مورد مشرکین، از الفاظ زشت و ناپسند استفاده نماید. این کار باعث حفظ شخصیت مسلمین و جذب حداکثری سایر پیروان ادیان به دین مهربانی و مهروزی یعنی اسلام عزیز می شود.

 

[1] - آل عمران:64

[2] - بقره: 62

[3] - انعام:108

[4] - ر.ک: هاشمی، 1384، ص25.


متاسفانه گروهی اندک در فضای مجازی به دنبال ورود به رایانه ها، گوشی های تلفن همراه، تبلت ها و... دیگران هستند تا بدین وسیله به اطلاعات آنان دسترسی پیدا کنند و آسیب ها یا سوء استفاده های را به شخص وارد نمایند. حريم خصوصي«قلمروي از زندگي يك فرد است كه آن فرد نوعا قبلي انتظار دارد ديگران بدون رضايت وي به اطالعات راجع به آن قلمرو دسترسي نداشته باشند»[1]

در تعالیم اسالمی، کرامت ذاتی انسان نه بر مبنای یک امر قراردادی و اعتباری و یا عقالیی صرف، بلکه بر اساس یک امر هستی شناختی اصیل که ریشه در ذات خلقت بشری دارد، می‌باشد.

کرامت انسانی واحترام به مقام واالی اشرف مخلوقات، سنت الهی و سیره برگزیدگان و صالحان است. حفاظت از تمامیت روحی و جسمی انسان از آنجایی که خلیفه خداوند در زمین است و جلوه‌ای از وجود لایزال الهی می‌باشد، امری بایسته و واجب محسوب می‌گردد.

از همین روی هرگونه مداخله، تجسس، پی‌جویی اطلاعات، نگاه کردن و افشای اطلاعات شخصی افراد که ایشان تمایلی به افشا آنها ندارند و باعث وهن و تحقیر ایشان شود، منافی این کرامت ذاتی است.

 اطلاعاتی از قبیل بیماری‌های جنسی، عیوب رفتاری یا گفتاری، مشکلات خانوادگی، پیشینه منفی افراد و گناهان و معاصی گذشته ایشان، اطلاعاتی هستند که ممکن است شخص رضایت به افشای آنها نداشته باشد و در صورت آگاهی‌ یافتن و افشای این اطلاعات (ولو نزد یک نفر) حیثیت و شرافت شخص از بین برود و یا اینکه حتی وی از افشاء آنها احساس خجالت،سرافکندگی و انزوا نماید. از این روست که با افشای این اطلاعات کرامت ذاتی بشر از بین می رود و برای حفظ این کرامت ذاتی الزم است حریم خصوصی اشخاص مورد حمایت قرار گیرد.

همچنین نقض حریم خصوصی اشخاص که ممکن است در اشکال متفاوتی بروز یابد، موجب آبروریزی شخص محسوب میشود و به لحاظ تطبیق با عنوان هتک عرض، از نظر شرعی، حرام بوده و جایز نیست.

گفتنی است نقض حریم خصوصی از مصادیق «تجسس» محسوب می شود که براساس آیات[2] و روایات فراوان[3]  از محرمات الهی است. همچنین در صورت انتشار اطلاعات افراد از مصادیق «افشای سر» محسوب می شود که بر اساس ادله فراوان این فعل نیز حرام است.[4]

 

[1] - انصاری، 1386، ص16

[2] - به عنوان نمونه: حجرات:12

[3] - به عنوان نمونه ر.ک: حرعاملی،1409، ص294

[4] - در روایات نیز به رازداری و عدم افشاء سر دیگران توصیههای فراوانی شده است. از جمله این روایات میتوان به حدیث امام صادق)ع( اشاره کرد که فرمودند: » من روی علی مومن روایه یرید بها شینه و هدم مروته لیسقطه من اعین الناس، اخرجه اهلل من والیته الی والیه الشیطان، فالیقبله الشیطان(کلینی،1408، ص368) هرکس سخنی راجع به شخص دیگری نقل کند و با این نقل قصد داشته باشد مرو را از بین ببرد و وی را از چشم مردمان بیندازد، خداوند او را از والیت خود خارج نموده و داخل در والیت شیطان میکند اما شیطان نیز او را قبول نمیکند.« یا در روایت دیگری میفرمایند: « من اطلع علی مومن ذنب او سیئه فافشی ذلک علیه و لم یکتمها ..... کان کعاملها و علیه وزر ذلک الذی افشاه علیه (نوری، 1408، ص411) هر کس از مومنی گناهی سراغ داشته باشد و آنرا افشا نماید و مستور نکند.... گناهی هم اندازه گناه افشا نموده بر عهده وی است« همانگونه که از این روایات بدست میآید، شارع مقدس از اسرار افراد بعنوان یکی از حقوق خصوصی آنها حمایت نموده است.


حقوق معنوی که به انگلیسی (Incor Poreal Rights) و به فرانسه( Droit intellectual) خوانده می‌شود، از حقوق عرفی رُم گرفته شده است.[1] در ترمینولوژی حقوق معنوی، آن را حقّی جز حقّ عینی و ذمّی می‌گویند. از این رو، حقّ آن قانونی و غیر مادّی است، همانند: حقّ مخترع بر اختراع خود و حقّ کسی که گواهی‌نامه رسمی دارد، و از این‌گونه است: حق مؤلف و حق نام و علایم تجاری و حق سرقفلی و دیگر.[2]

 

این حقوق گاهی در قالب دستاوردهای علمی، اختراعات و اکتشافات خود را نشان می دهد و گاهی در قالب خلق آثار هنری. دستاوردهای علمی که در قالب مقاله، کتاب، پایان نامه منتشر می شود دارای «مالیت» است زیرا در ماليت سه چيز شرط است :

«مال بايد داراي فايده و قابل انتفاع باشد؛ فايدة مال از فوائدي باشد كه مقصود عقلاء است. (يعني عقلاً بدان متمايل باشند و در برابر آن بهاء بپردازند)؛ نه تنها مقصود عقلاء باشد بلكه از منفاع و فوائدي است كه شارع آن را حلال كرده و اجازه داده است.»[3]

پس «حق التالیف» مالیت ذاتی دارد زيرا كه نتيجه تلاشهاي فكري، علمي، پژوهشي و محصول انديشه مؤلف مي‌باشد و در آن منفعتي نهفته است كه نصيب انسان مي‌شود. مؤلف، مالك تأليف و دستاورد علمي و فكري خويش است و مي‌تواند ديگران را از تصرف در آن باز دارد. اين تصرف به معناي چاپ و تكثير اثر مؤلف است كه بدون اجازه و رضايت او صورت گيرد. به تعبیر برخی حقوقدانان «حقي كه نويسنده يك اثر ادبي و علمي يا مخترع نسبت به اختراعش پيدا مي‌كند مسلماً از حقوق مالي و با ارزش است ولي موضوع آن امري ذهني و فكري است كه مي‌توانيم اين حقوق را حقوق مالي و ذهني بناميم.»[4] بنابراین کپی برداری و انتشار بدون اجازه آن ممنوع و حرام است. براساس «قانون حمايت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان»(مصوب1348) و كنوانسيون جهاني حقوق مؤلف ژنو(مصوب1956) و سایر قوانین بین المللی نیز «حق تالیف» برای مولف محترم و انتشار بدون اجازه آن ممنوع و جرم محسوب می شود.

گاهی نیز دستاورد علمی در قالب «اختراع» به منصه ظهور می رسد و نتیجه آن به طور مکتوب یا در فضای مجازی منتشر می شود. با توجه به ماهیت «اختراع» که حاصل زحمات فکری و مادی فراوانی است تا شخص بتواند اختراعی پدید آورد بی تردید، «مالیت» بر آن صادق است لذا بهره برداری از اختراع اشخاص بدون اجازه آنها نیز مصداق سرقت مال محترم محسوب می شود. طبق قانون ثبت اختراعات‌، طرحهای صنعتی‌و علائم تجاری مصوب ۱۳۸۶ افراد به مدت بیست سال از رقابت در اختراع مشابه منع می‌شوند. این انحصار به طور مطلق اجرا می‌شود به نحوی که کسی جز مخترع حق ندارد اقدام به ساخت، استفاده یا فروش کند. البته این انحصار در مقابل این است که مخترع موظف است اطلاعات مربوط به اختراع را به محض دریافت گواهینامه اختراع افشا نماید تا جامعه وقت و هزینه خود را صرف اختراعات سابق نکند.

برخی موارد نیز نتیجه زحمات یک شخص یا اشخاص در قالب آثار ادبی- هنری بروز می یابد. بر اساس تعاریف نظام های حقوقی صاحبان این آثار دارای «مالکیت ادبی- هنری» هستند و لذا کپی برداری و هرگونه استفاده بدون اذن از این آثار مصداق تعدی به اموال غیر و از نظر شرعی حرام و از نظر حقوقی مشمول مجازات های تعیین شده است.

 متاسفانه در فضای مجازی بعضا شاهد سرقت های علمی، ادبی- هنری، اختراعات و اکتشافات هستیم. مصادیق آن سرقت و کپی برداری از مقالات و کتاب ها و انتشار به نام خود شخص، کپی برداری از آثار هنری دیگران و تلفیق با موارد دیگر بدون ذکر نام طراح و خالق اثر، دسترسی به اطلاعات یک اختراع و اکتشاف از طریق مهندسی معکوس یا شیوه های دیگر است که همگی این ها از مصادیق ظلم و تعدی به حقوق دیگران و قطعا حرام و از نظر حقوقی مشمول مجازات های مقرره می باشد.    

 

[1] - عبدالفتاح، بی تا، ص۱۵۶

[2] - جعفری لنگرودی، 1376، ج8، ص227.

[3] - ر.ک: انصاری،1423، ج2، ص50.

[4] - (جعفري لنگرودي،همان ، ص 166.


رعایت اخلاق در زندگی و ارتباطات اجتماعی ضرورت انسانی زیستن است. اخلاق اجتماعی موجب قابل تحمل شدن تزاحمات و اصطکاک‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی مدرن می‌شود؛ وگرنه انباشت برخوردها و اختلاف‌ها، زندگی در فضای جدید را غیرقابل تحمل می‌کند. این اخلاق منحصر به فضای واقعی و زندگی اول نیست بلکه در زندگی دوم و فضای مجازی نیز مورد نیاز است و نمی‌توان از آن غفلت کرد. این روزها که بنا به نوعی تاخر و عقب‌ماندگی اخلاقی در فضای مجازی شاهد بسیاری از ناهنجاری‌ها و حتی بزهکاری‌ها هستیم، ضروری است کمی درباره اخلاق درفضای مجازی بیندیشیم.

  1. فضای مجازی امتداد فضای واقعی بوده و مخاطبان آن نیز انسان هستند و لذا بسیاری از اصول و قواعد اخلاقی حاکم در جامعه، در این فضا نیز باید حاکم و جاری باشد. پس باید به همه قواعد و اصول اخلاقی و نزاکت و ادب انسانی در فضای مجازی نیز تمکین کنیم.
  2. باید برای پرهیز از ساختار شکنی و بی اخلاقی در این فضا، چارچوبی را برای خود تعیین کنیم.
  3. نباید اجازه دهیم ویژگی جویندگی و برانگیختگی در هنگام کنشگری ما را به شکستن حریم های اخلاقی ترغیب کند.
  4. نباید تحت تاثیر برخی رفتارهای به ظاهر مدرن و ترقی خواهانه ی برخی کنشگران، مرتکب کنش های غیر اخلاقی شویم.
  5. باید دراین فضا در انتخاب شبکه، کانال، مخاطب هشیارانه عمل کنیم و از اثر بخشی مطالب و آموزه های ارسالی اطمینان حاصل کنیم.
  6. باید در استفاده از سبک نوشتاری یکسان با مخاطبان غیر همآل، غیر هم جنس و غیر هم سطح پرهیز کنیم.
  7. اگر برای برخی کاربران، گروه مرجع به شمار می آییم، بواسطه جلب اعتماد آنان در بازگویی سئوالات و دغدغه هایشان نباید خود را در قالب متخصصی همه چیز دان معرفی کنیم و مشاوره های غیرکارشناسانه دهیم.
  8. در برقراری ارتباطات عاطفی، بویژه با جنس مخالف باید از تحریک عواطف و احساسات مخاطبان گرفتارو وامانده اجتناب کرده وآنان را به مراجع یا افراد ذیصلاح و متخصص ارجاع دهیم.
  9. باید از انتشار هرگونه مطلبی که شائبه افترا، تهمت، غیبت و منکری در این فضا است بشدت احتراز کنیم.
  10. باید از نشر و بازپخش هر مطلب و مبحثی که سودآور نبوده و یا تنها از باب احتجاج باطل ویا غلبه بر مخاطبی در فضای عمومی قابل انعکاس است اجتناب کنیم.
  11. باید از دستکاری اطلاعات (کم و زیاد کردن و تغییر مضامین) و مطالب منتشره دیگران و حذف متعمدانه بخش هایی از آن بگونه ای که برداشت دیگری از محتوای آن بشود پرهیز کنیم.
  12. باید از انتشار هرزنامه و تصاویر مستهجن و خشونت بار و تشویش کننده اجتناب کنیم.
  13. باید از نشر هرگونه مطلب بدون نقل منبع و یا تصویر بدون کسب اجازه از افراد ذیحق (حتی فرزندانمان) پرهیزکنیم.
  14. نباید مطالب و اخبار غیر واقع و کذب را با هدف تخریب و تشویش اذهان و افکار عمومی منتشر کنیم.
  15. باید کلیه رفتار و کنشگری هایمان در فضای مجازی را براساس منطق، وجدان، وارزش های عرفی و انسانی تنظیم کنیم.[1]

 

[1] - فتوره چی، بی تا، دسترسی در:http://isr.ut.ac.ir/?p=442


1ـ ضرورتی ندارد در همه گروه‌های شبکه‌های تلفن همراه عضو باشید و خود را موظف به دیدن و مطالب پست‌ها بدانید. فقط در گروه‌هایی عضو باشید که تبادل اطلاعات در آن با زندگی و حرفه شما مرتبط باشد. در غیر این صورت وقت وزمان شما به شدت تلف می‌شود و نوعی اعتیاد در خواندن مطالب بیهوده این شبکه‌ها پیدا می‌کنید.

2 ـ فضای مجازی برای بحث‌های جدی مناسب نیست، از این رو هیچ گاه درباره مسائل مهم اعتقادی، سیاسی و فکری چت نکنید. این دیالوگ و گفت‌وگو‌ها نیازمند گفت‌وگوی رو در رو و حضوری است.

3 ـ هر چیزی را که می‌خوانید و می‌پسندید فورا به اشتراک نگذارید و درباره صحت و منبع آن تحقیق کنید. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد بسیاری از مطلب منتشر شده در این شبکه‌ها از اساس غیرواقعی یا ترکیبی از راست و دروغ است. درباره صحت و سقم این مطالب نیز مشاجره نکنید.

4 ـ فکاهی و طنز و شوخی و جوک در فضای مجازی موجب انبساط خاطر و تمدد اعصاب می‌شود اما در این فضا فقط دنبال این دست مطالب نباشید. در ضمن به هر قیمتی نباید خندید برخی از این مطالب توهین مستقیم و بی‌شرمانه به اعتقادات و ارزش‌های انسانی و دینی و قومی است. از گروه‌هایی که این حد و مرزها را رعایت نمی‌کنند خارج شوید.

5 ـ وقتی گروهی را ایجاد می‌کنید از ابتدا هدف و کارکرد ایجاد گروه را مشخص کنید. گروه‌هایی که از هر دری سخنی می‌گویند غالبا به بی‌راهه کشیده می‌شوند. اگر گروه‌ها کارکرد خاصی داشته باشند مفید خواهند بود مثلا تصور کنید گروهی ایجاد شود که خانواده‌ها در آن در خصوص مقاصد گردشگری در تعطیلات آخر هفته به تبادل اطلاعات بپردازند. این گروه حتما مفید و پایدار خواهد ماند.

6 ـ در شبکه‌های اجتماعی و موبایلی به افرادی که نمی‌شناسید اعتماد نکنید و آنها را به دوستی نپذیرید و در گروه‌ها عضو نکنید. به مشخصات و عکس‌های پروفایل‌ها اعتماد نکنید. بهتر است در گروه‌ها همه تقریبا هویت هم را بشناسند.

7 ـ وقت معین و محدودی را برای حضور در این شبکه‌ها اختصاص دهید. از وقت‌های مرده و موازی برای این کار استفاده کنید مانند صف نانوایی، نوبت سلمانی، داخل تاکسی و اتوبوس و مترو و مطب پزشکان و... حتی‌المقدور در فضایی که دیگران می‌توانند با شما حضوری صحبت کنند موبایل خود را به کناری نهید مانند محیط خانواده... این کار به تمرین و ممارست نیاز دارد.

8 ـ دلیلی ندارد در باره همه مطالب این شبکه‌ها اظهار نظر و قضاوت کنید. گاهی فقط تماشاچی باشید و آنها را جدی نگیرید و سعی در ارشاد یا توبیخ منتشر کننده نداشته نباشید.

9 ـ بطور نسبی ظرفیت و فضای فکری و تربیتی و اجتماعی مخاطب را در انتشار مطالب در نظر بگیرید. شاید انتشار یک جوک برای شما عادی باشد اما برای برخی اعضای گروه کاملا توهین تلقی شود.

10ـ در انتشار مطالب سعی کنید بین شخصیت واقعی شما و محتوای مطالب ارتباط باشد و نباید دیگران بواسطه مطالب منتشر شده از جانب شما درباره شما قضاوت غلط و اشتباه کنند. در نظر بگیرید مجموعه مطالبی که در فضای مجازی منتشر می‌کنید قطعات پازلی هستند که تصویر شما را در ذهن دیگران می‌سازد.[1]

 

[1] - .(دبیری‌مهر،«اصول اخلاقی حضور در فضای مجازی» دسترسی در:http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1927926770148369894)