شدت علاقه ي حضرت علي(ع) به مساله ي عدالت و سعي بليغي که در اجراي آن داشته است، باعث شده است که تمام عمر پر برکتش را در راه بسط و برقراري آن به کار گیرد و سرانجام نيز جان پاکش را در راه آن فدا کند.
در نهج البلاغه است که از حضرت در مورد برتر بودن عدالت و بخشش سئوال کردند. پاسخ داد: عدالت برتر است؛ چرا که عدل، جريان کارها را در مجراي طبيعي خود قرار ميدهد، اما جود، آنها را از جهت طبيعي خود خارج ميکند. عدل، راهبر و پاسدار همگان است وجود، فقط سود به کسي ميرساند که به او بخشش شده است، پس عدالت شريفتر و برتر اين دو است.
در اصطلاح قرآن و نهجالبلاغه، ظلم تنها به تجاوز فرد يا گروهي به حقوق فرد يا گروه ديگر اختصاص ندارد، بلکه شامل ظلم فرد به نفس خود نيز ميشود. هر فسق و فجور، گناه و هر خروج از مسير درست انسانيت، ظلم است. بنابراين ظلم در حقيقت مفهوم اعمي دارد که هم شامل ظلم به غير ميگردد و هم شامل معصيت و کارهاي ضد اخلاقي.
یکي از آلودگيهاي خطرناک که انسان در دوران زندگي به آن آلوده ميشود، آلودگي به ستم است. و اين آلودگي چنان دامنگير آحاد انساني است، که اندک افرادي را ميتوان يافت که به ستم آلوده نباشند. چرا که حاکميت و قدرت نفس اماره در وجود انسان به اندازهاي است، که سرانجام آدمي را گرفتار آلودگي ظلم خواهد کرد.
عدم مساوات اجتماعي، ناکامي و خشم را در قشرهاي مختلف مردم برميانگيزد و منشا نارضايتي و شورش عليه نظام موجود ميگردد. البته تفاوت در همهي زمينههاي روابط بشري موجود است، مانند تفاوت در استعداد، قدرت جسماني، تندرستي، موقعيت و مقام اجتماعي، ثروت، سرنوشت و امثال آن.
از جمله حقوق الهي، حقوقي است که براي مردم بر مردم قرار داده است، آنها را چنان وضع کرده که هر حقي در برابر حقي ديگر قرار ميگيرد. هر حقي به نفع يک فرد و يا يک جمعيت موجب حقي ديگر است که آنها را متعهد ميکند. هر حقي آنگاه التزام آور ميگردد که ديگري هم وظيفه خود را در مورد حقوقي که بر عهده دارد، انجام دهد.