حـضـرت امـير در نهج البلاغه بر محوری بودن جایگاه رهبر و امام در جامعه تاکید کرده است. اصولا بـا تـوجـه بـه هـمـيـن مـحـور بـود کـه مـسـلمـانـان در زمـان حـضـرت رسـول اکـرم(ص) بـه عزت و شرف رسيدند. در نـهـج البـلاغه، امام علي(ع)، پيامبر عظيمالشأن اسلام را مايه وحدت مردم و خاموشي فتنهها و اختلافات معرفي کرده است.[1]
حضرت در اين باره ميفرمايد:
«خداوند سبحان، به هيچکس از پيشينيان و بازماندگان آنها، در اثر تفرق و جدايي، خيري عطا نکرد.»[2]
مردمي که در اثر افکار موهوم، با هم کيشان و برادران خود قهر نموده صفا و صميميت زندگي را به کدورت تبديل ميکنند، به خيال خام خويش ميخواهند از اين راه بهرهاي برگيرند و سودي ببرند.
علي(ع) با کمال صراحت و صداقت به آنها گوشزد ميکند که پندار شما باطل است و راهي که ميرويد به ترکستان است. شما بالاخره به هدف و نتيجهاي ميرسيد که آن را نميخواهيد و ضد مطلوب شماست، بيدار شويد و به خود آييد.
امام، علل صعود و سقوط و شکست و پيروزي حکومتها را در يکي از خطبهها مطرح کرده و يکي از مهمترين عوامل صعود و پيروزي را وحدت و يکي از مهمترين عوامل سقوط و شکست را در تفرقه دانسته است.
حضرت در خطبه 25 نهج البلاغه، ميفرمايد:
«به من خبر رسيده که بسر بن ارطاه بريمن تسلط يافت، سوگند بخدا مي دانستم که مردم شام بزودي بر شما غلبه خواهند کرد. زيرا آنها در ياري کردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرقيد، شما امام خود را در حق نافرماني کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند. آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خيانتکاريد، آنها در شهرهاي خود به اصلاح و آباداني مشغولند و شما به فساد و خرابي (آنقدر فرومايهايد) اگر من کاسه چوبي آب را به يکي از شماها امانت دهم ميترسم که بند آن را بدزديد.»[3]
حضرت در اين جا، چهار عامل مهم پيروزي و چهار عامل مهم شکست و سقوط حکومتها را برشمرده است.
الف - چهار عامل پيروزي:
1 - وحدت؛
2 - اطاعت و پيروي از رهبري جامعه؛
3 - اداي امانت و وفاي به عهد و پيماني که با رهبر بسته اند؛
4 - اصلاح و آباداني.
ب - چهار عامل شکست:
1 - تفرقه و پراکندگي؛
2 - نافرماني از دستورهاي رهبر و حاکم جامعه؛
3 - خيانت در امانت و شکستن بيعت و پيمان با رهبر؛
4 - فساد در جامعه.
اين عوامل درباره همه حکومت ها و ملت ها صدق مي کند و اختصاص به حکومت و يا ملت اسلامي ندارد.
[1] - نهج البلاغه ،خطبه96.
[2] - نهج البلاغه خطبه 176.
[3] - خطبة 25:2 ،نهج البلاغه معجم المفهرس .