امیر مؤمنان علی(ع) در نامة تاریخی خود به مالك اشتر فرمان میدهد كه اگر به دشمن خود هم وعدهای دادهای، باید به پیمان خود وفا كنی؛ میفرماید:
«اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و یا تعهد كردی كه به او پناه دهی، جامه وفا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهّدات خویش قرار ده!»[1]
اهمیت وفای به عهد در ضرورتهاي حيات تمدني انسانها به درجهاي از اهميت است که ميتوان گفت اگر همهي امتيازات تمدن براي يک جامعه فراهم شود، مگر اين پديدهي حياتي، آن جامعه نميتواند از تمدن دم بزند.
در آئین مقدس اسلام وفای به عهد یكی از وظایف مسلمین است، خواه موقع جنگ باشد یا در حال عادی، طرف پیمان مسلمان باشد یا غیرمسلمان؛ به این ترتیب پای بند بودن به تعهّدات (با دوست و دشمن) از مهمترین پایه های نظام اجتماعی بشر است.
در روايات آمده است كه «طلحه و زبير» مدّتى بعد از بيعت با «على(ع)» به خدمتش آمدند و براى رفتن به «عمره» از آن حضرت اجازه گرفتند. امام(ع) كه آثار نفاق و پيمانشكنى را در آنان مىديد، بار ديگر از آنها پيمان وفادارى و بيعت گرفت، ولى همانگونه كه مىدانيم به پيمان خود وفادار نماندند و آتش «جنگ جمل» را روشن كردند كه در آن آتش، بيش از ده هزار نفر از مسلمين سوختند.
«ابن ابى الحديد» در يكى از كلمات خود نقل مىكند كه «على» (ع) در آن روزى كه «زبير» با او بيعت كرد فرمود: «من از اين بيم دارم كه تو پيمان خود را بشكنى و با اين بيعت مخالفت كنى» عرض كرد: «بيم نداشته باش چنين چيزى تا ابد از من سر نمىزند» امام (ع) فرمود: «خداوند گواه و شاهد من بر اين موضوع باشد» عرض كرد: «آرى» پس از چند روز «طلحه و زبير» خدمت امير مؤمنان (ع) آمدند و عرض كردند: «تو مىدانى در زمان حكومت «عثمان» چه اندازه به ما جفا شد و مىدانى او همواره طرفدار «بنى اميّه» بود اكنون كه خداوند خلافت را به تو سپرده است، بعضى از اين فرمانداريها را در اختيار ما بگذار» امام (ع) فرمود: «به قسمت الهى راضى باشيد تا من در اين باره فكر كنم و بدانيد من كسى را در اين امانت شريك نمىكنم مگر اين كه از ديانت و امانت او راضى و مطمئن باشم...». آنها از نزد حضرت بيرون آمدند در حالى كه يأس از رسيدن به مقام، آنها را فرا گرفته بود و چيزى نگذشت كه اجازه براى «عمره» گرفتند.[2]
[1] - نهج البلاغه ، نامه 53.
[2] - پيام امام شرح تازه وجامعى برنهج البلاغه، ج 1 ، صفحهى 421.