مقدمه
اعتماد متقابل بین افراد یک جمع و جامعه از مهمترین اصول هم زیستی بین افراد است.
ارزش و اهمیت امانت در قرآن و احادیث معصومین و سفارش به ادای درست آن ، بر کسی پوشیده نیست. امام علی(ع) درمورد امانت در یک جملة کوتاه امانت دار بودن را در کنار ايمان قرار میدهد و می فرماید:
«ایمان ندارد كسى كه امانتدار نيست».[1]
حضرت در کلامی دیگر میفرماید:
«كسى كه به امانت دارى عمل كند ديانت خود را كامل كرده است».[2]
[1] - غررالحکم ، باب امانت.
[2] - همان.
امام علی(ع) درمورد امانت در یک جملة کوتاه امانت دار بودن را در کنار ايمان قرار می دهد و می فرماید:«ایمان ندارد كسى كه امانتدار نيست».
امام علی(ع) یکی از ویژگی های باتقوایان را امانت داری و محافظت از آنچه خداوند به آنها امر کرده میداند و می فرماید:« ...لا يضيع ما استحفظ...؛ پرهيزگار آنچه را به او سپردهاند ضايع نميکند».
هر که امانت را سبک بشمارد و خود را در وادي خيانت قرار بدهد، و خود و آيين خود را از آن پاک نگرداند، در دنيا خود را خوار زبون و پست و رسوا گردانيده و در روز واپسين خوارتر و رسواتر خواهد بود، و به راستي که بزرگترين خيانت، خيانت به امت، و زشت ترين دغلکاري، دغلکاري زمامداران است».
زمامداری و مدیریت، به عنوان مظاهر و مراتب ولایت و امامت، از امانتهای خاص است. مدیران و حاکمان قبل از هر چیز باید به این اصل باور داشته باشند و نگرش خود را بر این بنیاد استوار سازند.
نگرشِ امانتی در باب زمامداری و مدیریت، هم به دلیل اثرگذاری گسترده آن و هم از جهت مسائل روانشناختی مربوط به آن، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا حبّ ریاست از غرایز سرکش و از دام های شیطانی و وسوسه های رهزن است و از سوی دیگر، قدرت میتواند زمینهساز تولید آسیبها و آفت های فراوان فردی و اجتماعی شود.
«امانت»، در لغت از ریشه «اَمْن» به معنای آرامش و آسایش خاطر است؛ و در اصطلاح، ودیعتی است که کسی آن را به دیگری میسپارد و به او در نگهداری از آن، اعتماد میکند. ازاینرو امانت دارای چند رکن است: امانت سپار، امانتپذیر، مورد امانت، و شرایط و وظایف امانتداری.[1]
امانت در کلام مولا با تعبیرات مختلفی آمده است که تمام این تعبیرات در یک راستا و یک جهت است.این تعبیرات به شکل های زیر بیان شده است:
امانتدارى فضيلتى است براى كسى كه آن را بپردازد.
امانت دارى رستگارى و سعادتى است براى آن كس كه رعايت كند.
امانت، نگهدارى است. (يعنى نگهدارى اموال و اسرار مردم)
خوب امانتدارى سر فصل اعتقادات انسان است.
اساس اسلام امانتدارى است.[2]
واضح است که با این نوع نگاه که امام علی(ع) به امانت و ادای صحیح آن دارند،تا چه اندازه عمل به این فضیلت اخلاقی برای تعالی انسان مهم و حیاتی است.
[1] - نگرش به حکومت و مدیریت از منظر امام علی، علیرضا اعرافی،ص22.
[2] - غررالحکم ، باب امانت.
امام علی(ع) یکی از ویژگیهای با تقوایان را امانت داری و محافظت از آنچه خداوند به آنها امر کرده میداند و میفرماید:
« ...لا يضيع ما استحفظ...؛ پرهيزگار آنچه را به او سپردهاند ضايع نميکند».[1]
یکی از این امور، نمازهاي پنجگانه است. خداوند متعال ميفرمايد:
«حافظوا علي الصلوات و الصلوه الوسطي؛ بر نمازها و نماز ميانه محافظت کنيد».[2]
«والذين يومنون بالاخره يومنون به و هم علي صلاتهم يحافظون؛ و کساني که ايمان به آخرت آوردند، ايمان به قرآن و کتاب خدا آوردند و آنها بر نمازشان محافظت ميکنند».[3]
محافظت بر نماز از صفات اهل ايمان به قرآن و معاد شمرده شده است.
مراد از محافظت، محافظت بر اوقات و حدود و مراعات آداب و شرائط و مداومت بر آن است و عکس محافظت، سستي و کاهلي در امر نماز و خصوصيات آن است.
نیز از بزرگترين اموري که حفظ آن بر ما واجب است کتاب خداوند و اهلبيت پيامبر(ع) است؛ يعني همان دو گوهر گرانبهایی که در حديث ثقلين آمده و حفظ اين دو، توجه و عمل به دستورات آنها و محبت آنهاست.
مولي علي (ع) نيز در نهج البلاغه ميفرمايد:
«و استتموا نعمه الله عليکم بالصبر علي طاعه الله و المحافظه علي ما استحفظکم من کتابه؛ با صبر بر عبادت و بندگي خدا و با محافظت بر کتاب خدا و آنچه از شما در آن خواسته بر آن محافظت کنيد، نعمت خدا را بر خود تمام کنيد (اگر اطاعت و حفاظت کرديد خداوند نعمت خود را بر شما تمام خواهد کرد.»[4]
[1] - نهج البلاغه، خطبة 193.
[2] - بقره ،238.
[3] - انعام 92.
[4] - نهج البلاغه خطبة 173.
خیانت در امانت یکی از رذایل پست اخلاقی است که در آموزه های دینی به شدت از آن نهی شده است.امام علی(ع) در این زمینه میفرماید:
«... مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّة...؛ و هر که امانت را سبک بشمارد و همانند چهارپايان چراگاه خود را در وادي خيانت قرار بدهد، و خود و آيين خود را از آن پاک نگرداند، در دنيا خود را خوار زبون و پست و رسوا گردانيده و در روز واپسين خوارتر و رسواتر خواهد بود، و به راستي که بزرگترين خيانت، خيانت به امت، و زشت ترين دغلکاري، دغلکاري زمامداران است».[1]
امام(ع) در اين نامه، که آن را براي يکي از کارگزاران نوشته است، دايره امانت را توسعه بخشيده، و پس از بيان نتيجه خيانت در امانت در دنيا و آخرت، بزرگترين امانت براي کارگزاران را امانت امت اسلامي دانسته است. و در نتيجه، خيانت به اين امانت را بزرگترين خيانت به شمار آورده است.
«مِنْ أَفْحَشِ الْخِيانَةِ خِيانَةُ الْوَدائِعِ؛بدترين نوع خيانت، خيانت در امانت ها است».[2]
[1] - نهج البلاغه، نامة 26.
[2] - همان، حکمت 6.
دو مرد صد دينار در کيسهاي گذاشته و در نزد زني به امانت سپردند و به او گفتند:
هرگاه ما هر دو با هم نزد تو آمديم امانت ما را بازگردان و اگر يکي از ما بدون ديگري بيايد، حق نداري امانت را باز پس دهي.
چون مدّتي از اين ماجرا گذشت، يکي از آن دو مرد براي دريافت کيسه پيش آن زن آمد و گفت:
رفيق من وفات کرده است، صد دينار ما را پرداخت کن.
زن از دادن امانت خودداري کرد. آن مرد نزد اقوام زن رفت و مطلب را به آنان بازگو کرد و در اثر تحميل و توصيه آنان زن امانت را رد کرد
پس از يک سال رفيق ديگرش آمد و گفت:
صد ديناري را که در نزد تو به امانت گذاشتهايم، پَس بده.
زن گفت:
مدّتي پيش رفيق تو آمد و اظهار نمود که تو وفات کردهاي و من به ناچار امانت را به او پس دادم.
آن مرد در گرفتن امانت اصرار ورزيد و کار به نزاع کشيد و هر دو پيش حاکم رفتند و جريان امر را به او گفتند.
حاکم به آن زن گفت:
تو ضامن امانتي و بايد پول را به اين مرد بپردازي.
زن گفت:
تو در ميان ما قضاوت نکن، و ما را خدمت امام علي (ع) بفرست، تا او ميان ما حکم فرمايد. حاکم قبول کرد.
چون آنها پيش حضرت اميرالمؤمنين(ع) حاضر شدند، حضرت دانست که آن دو مرد با هم تباني کرده و حيلهاي به کار بردهاند.
از اين جهت به آن مرد فرمود:
در موقع سپردن امانت مگر شرط نکرده بوديد که براي گرفتن آن بايد هر دو با هم بيائيد و اگر يکي از شما بيايد پول را پس نده.
گفت: بله.
امام که متوجّه حيله آنان شده بود، فرمود:
پول تو نزد ما حاضر است، اگر ميخواهي برو رفيق خود را هم بياور، تا پولتان را بدهم.
آن مرد حيلهگر سرافکنده بازگشت.[1]
[1] - ذخائر العقبی،ص79.
مسند مديريت از ديدگاه اسلامي، امانتي است که به مدير سپرده ميشود و او بايد از اين مقام، که به عنوان امانت در دست دارد، بشدت مراقبت نمايد و مدیریت و مسئولیت را بر طبق معيارهايش، امانتدار باشد. قرآن می فرماید:
«... ان الله يامرکم ان تودوا الامانات الي اهلها؛... همانا خداوند شما را فرمان ميدهد که امانتها را به صاحبانش بازگردانيد.»[1]
هر چند امانت در اين آيه به معني عام کلمه، همه انواع امانتها را شامل ميشود، ولي در روايتي از امام صادق (ع) امانت به امامت که مديريتي کامل و شامل ميباشد، تفسير شده است:
«امر الله الامام ان يودي الامانه الي الامام الذي بعده؛خداوند امام قبل را فرمان داده است تا امامت را که همان امانت و مديريت جامعه اسلامي باشد، به امام بعد از خود تسليم کند».[2]
زمامداری و مدیریت، به عنوان مظاهر و مراتب ولایت و امامت، از امانتهای خاص است. مدیران و حاکمان قبل از هر چیز باید به این اصل باور داشته باشند و نگرش خود را بر این بنیاد استوار سازند.
در اين که مديريت از ديدگاه اسلامي، امانت است و مدير، امانتدار خدا و مردم، مولاي متقيان علي (ع) در نامهاي که به نماينده و فرماندار خود در آذربايجان، به نام «اشعث بن قيس» مينويسد، چنين ميفرمايد:
«و ان عملک ليس لک بطعمه و لکنه في عنقک امانه و... ؛ مديريت و حکمروايي براي تو طعمه نيست ولي آن مسئوليت در گردن تو امانت است و کسي که از تو بالاتر است از تو خواسته که نگهبان آن باشي و وظيفه نداري که در کار مردم به ميل و خواستهي شخصي خود عمل کني و يا بدون ملاک معتبر و فرمان قانوني، به کار بزرگي دست بزني، و اموالي که دست تو است از آن خداوند ميباشد و تو خزانهدار هستي تا آن را به من بسپاري و اميدوارم که براي تو بدترين فرمانرواها نباشم ».[3]
در نهجالبلاغه از حقوق واقعي توده مردم و موقع شايسته و ممتاز آنها در برابر حکمران و اينکه مقام واقعي حکمران امانتداري و نگهباني حقوق مردم است غفلت نشده، بلکه سخت بدان توجه شده است.
امانت در نگرش امام علی(ع) با امانت در نگرشهای مادی متفاوت است؛ در نگرش مادی ممکن است مدیریت صرفا امانتی اجتماعی تلقّی بشود، اما این امانت در بینش الهی سه ضلعی است: امانت خدا، امانت مردم و امانت حاکمان در سلسله مراتب اداری؛که در نهجالبلاغه و سخنان حضرت علی(ع) به هر سه امانت اشاره شده است. البته این امانتها طولی و ترتبی است و ریشه آن، امانت الهی و به دنبال آن، امانت اجتماعی و مردمی و سپس امانت از سوی فرادستان در سلسله مراتب مسئولیت است.
امام در در نامهاي که به عامل آذربايجان مينويسد، چنين ميفرمايد:
«و ان عملک ليس لک بطعمة و لکنه في عنقک امانة و انت مسترعي لمن فوقک ليس لک ان تفتات في رعية...؛ مبادا بپنداري که حکومتي که به تو سپرده شده است يک شکار است که به چنگت افتاده است؛ خير، امانتي برگردنت گذاشته شده است و ما فوق تو از تو رعايت و نگهباني و حفظ حقوق مردم را ميخواهد. تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در ميان مردم رفتار کني».[4]
در بخشنامهاي که براي مامورين جمع آوري ماليات نوشته است پس از چند جمله موعظه و تذکر ميفرمايد:
«فانصفوا الناس من انفسکم و اصبروا لحوائجهم فانکم خزان الرعيد و وکلاء الامة و سفراء الائمة؛به عدل و انصاف رفتار کنيد، به مردم درباره خودتان حق بدهيد، پرحوصله باشيد و در بر آوردن حاجات مردم تنگ حوصلگي نکنيد که شما گنج وران و خزانه داران رعيت، و نمايندگان ملت و سفيران حکومتيد».[5]
در فرمان معروف، خطاب به مالک اشتر مينويسد:
«و اشعر قلبک الرحمة للرعية و المحبة لهم و اللطف بهم و لا تکونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان، اما اخ لک في الدين او نظير لک في الخلق؛ در قلب خود استشعار مهرباني، محبت و لطف به مردم را بيدار کن، مبادا مانند يک درنده که دريدن و خوردن را فرصت ميشمارد رفتار کني که مردم تو يا مسلمانند و برادر ديني تو و يا غير مسلمانند و انساني مانند تو».[6]
در منطق نهج البلاغه، امام و حکمران، امين و پاسبان حقوق مردم و مسئول در برابر آنها است، از اين دو (حکمران و مردم) اگر بنا است يکي براي ديگري باشد، اين حکمران است که براي مردم محکوم است، نه مردم محکوم براي حکمران.
مورد دیگر امانتداري مدير و مسئول و کارگزار است. طبيعي است که در اختيار يک کارگزار نظام بسياري از اموال و ناموس و حيثيت و شرف و آبرو و مسائل حياتي مردم و ملت قرار داده شده است که آن کارگزار مسئوليت نگهداري آن امانات و حفظ آنچه که به دست او سپرده شده است، دارد. و امانتداري نه فقط در بعد مسائل مالي است، بلکه تمام آنچه که شمارش شد، حتي پست و مقام که آن هم امانت بسيار بزرگي است، از ناحيه نظام به او واگذار شده و کارگزار موظف است در تمام اين ابعاد، ايفاء مسئوليت که امانتداري است، بنمايد.
امام علی(ع) ميفرمايد آن کسي که در رابطه با امانتداري چهره درخشانتري را کسب نموده و به اين صفت از ديگران برتري دارد و معروفيت بيشتري کسب نموده، او را بر ديگران هنگام گزينش ترجيح دهید.
نکته شایان یادآوری این است که نگرشِ امانتی در باب زمامداری و مدیریت، هم به دلیل اثرگذاری گسترده آن و هم از جهت مسائل روانشناختی مربوط به آن، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا حبّ ریاست از غرایز سرکش و از دامهای شیطانی و وسوسههای رهزن است و از سوی دیگر، قدرت میتواند زمینهساز تولید آسیبها و آفتهای فراوان فردی و اجتماعی شود. حضرت علی (ع)در این خصوص خطاب به مالک اشتر میفرماید:
«مگو من مأمورم و مسؤولیت دارم، امر میکنم و باید اطاعت شود؛ زیرا این کار موجب دخول فساد در قلب و خرابی دین و نزدیک شدن تغییر و تحوّل در قدرت است.»[7]
بدینترتیب نخستین اصل در نگرش مدیران به مسئولیت در دیدگاه حضرت علی(ع) این است که مدیر باید مسئولیت و منصب پذیرفته شده را امانتی تلقی کند که بر اساس سلسله مراتب، از خدا به ولی و از ولی به او واگذار شده است؛ و تمام کوشش او در جهت ادای این امانت باشد.
[1] - سورهي نساء آيه 58
[2] - الميزان، ج 4 ص 410.
[3] - نهجالبلاغه ،نامه 5.
[4] - نهج البلاغه ،نامة 5.
[5] - همان ، نامة 51.
[6] - همان ، نامة 53.
[7] - همان.