حضرت علي(ع) در نامهاي به يكي از كارگزارانِ مسئول گرفتن زكات، ضمن تأكيد بر رعايت حقوق انسانها، به چگونگي رعايت حقوق حيوانات ميپردازد:
الف) تنظيم شيوة ورود به ميان حيوانات: حضرت در اين باره تأكيد ميكند مانند كسي كه بر رمه و حيوانات چيرگي و تسلط و قصد آزار و اذيت آنها را دارد بر آنها وارد نشو:
«فَإنْ كَانَتْ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلاَ تَدْخُلْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهِ، فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ، فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلاَ تَدْخُلْها دُخُولَ مُتَسَلِّط عَلَيْهِ وَلاَ عَنِيف بِهِ، وَلاَ تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَلاَ تُفْزِعَنَّهَا...»[1]
ب) پرهيز از جداييافكندن ميان حيوانات و نوزادنشان: امام در همين نامه به كارگزار خود سفارش ميفرمايد چنانچه مؤديان زكات تمايل داشتند زكات شتر و گوسفندان را بپردازند، اينگونه عمل كنيد: «ميان ماده شتر و بچة شيرخوارش جدايي بيفكن، و ماده را چندان ندوشان كه شيرش اندك مانَد و به بچهاش زيان رساند.»[2]
ج) عدالت در رفتار با حيوانات: حضرت در اين خصوص ميفرمايد چنانچه از حيوان به عنوان مركب استفاده شد، نبايد آن را خسته كرد. امام(ع) در ادامه بر رعايت عدالت ميان حيوانات نيز تأكيد ميكند: «ميان آن شتر مركوب و ساير شتران عدالت را برقرار ساز و شتر خسته را آسوده گردان و آن را كه كمتر آسيب ديده يا از رفتن ناتوان گرديده آرام ران». همچنين بر تغذيه حيوانات و سيراب كردن و استراحت دادن به آنها نيز سفارش اكيد ميكند: «وَلْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ، وَلاَ يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الاَْرْضِ إِلَى جَوَادِّ الطُّرُقِ، وَلْيُرَوِّحْهَا فِي السَّاعَاتِ، وَلْـيُمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ وَالاَْعْشَابِ، حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللهِ بُدَّناً مُنْقِيَات، غَيْرَ مُتْعَبَات وَلاَ مَجْهُودَات، لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِعليه السلام.»[3]
به نظر ميرسد امام بر رعايت حقوق حيواناتي كه به منزلة زكات در دست كارگزارش قرار دارند، تأكيد و اهتمام بيشتري دارند؛ زيرا اين نوع حيوانات، اسير آن كارگزارند و مال ديگران هستند، نه مال آن كارگزار، بنابراين، امام بيم آن داشته است چهبسا كه كارگزار به سيري و گرسنگي و چاقي و لاغري آنها توجه نداشته باشد و به آن اهميت ندهد. از اينروي، امام(ع) بر رعايت حقوق حيواناتي كه در دست غيرمالكان آنها هستند و سود مستقيمي براي نگهداريكنندگان ندارد، حساسيت بيشتري نشان ميدهد. نكتة قابل توجه اينكه حضرت، حفظ و رعايت حقوق حيوانات را به نظام ديني و الهي نسبت ميدهد و براي اين كار اجر و مزد اخروي و معنوي قائل ميشوند: «فَإِنَّ ذلِكَ أَعْظَمُ لاَِجْرِكَ، وَأَقْرَبُ لِرُشْدِكَ، إِنْ شَاءَ اللهُ»[4]
امير المؤمنين(ع) به حيوانات بيمار و شكستهپا و پير و فرسوده نيز توجه دارد و از گرفتن آنها بجاي زكات نهي ميكند: زيرا اين كار مستلزم حركت دادن و طي راههاي طولاني است و بيترديد چنين حيواناتي در راه اذيت خواهند شد: «وَلاَ تَأْخُذَنَّ عَوْداً، وَلاَ هَرِمَةً، وَلاَ مَكْسُورَةً، وَلاَ مَهْلُوسَةً، وَلاَ ذَاتَ عَوَار».[5] امام علي(ع) به كارگزارش تأكيد ميكند كه حيوانات را به فردي خيرخواه و مهربان و درستكار و امين بسپارد تا آنها را آزار ندهد:
«و بر آن مگمار جز خيرخواهي مهربان، و درستكاري نگاهبان كه نه بر آنان درشتي كند و زيانشان رساند ونه ماندهشان سازد و نه خستهشان گرداند».[6]
حقوق حيوانات و عدالت نسبت به آنها در سيرة علوي تا آنجا مورد تأكيد و سفارش است و اهميت دارد كه حضرت در مقابل تمام هستي و اقليم هفتگانه، حاضر به گرفتن پوست جويي از دهان مورچهاي به ظلم و ناروا نيست:
«وَاللهِ لَوْ أُعْطِيتُ الاَْقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلاَكِهَا، عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللهَ فِي نَمْلَة أَسْلُبُهَا جِلْبَ شَعِيرَة مَا فَعَلْتُهُ...».[7]
حضرت امير(ع) در هنگام ضربت خوردنش توسط ابنملجم، به امام حسن(ع) و امام حسين(ع) سفارش ميكند كه پس از شهادت ايشان، بيشتر از يك ضربه را بر ابنملجم نزنيد و او را مُثله نكنيد و سپس با اشاره به سخن پيامبر(ص)، مثله كردن را حتي نسبت به سگ هم نهي ميكند:
«انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هذِهِ، فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَة، وَلاَ يُمَثَّلُ بِالرَّجُلِ، فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) يَقُولُ: «إِيَّاكُمْ وَالْمُثْلَةَ وَلَوْ بَالْكَلْبِ الْعَقُورِ».[8]
در حديثي از حضرت امير دربارة ذبح گوسفند چنين آمده است:
«گوسفند را نزد گوسفند و شتر را نزد شتر ذبح مكن؛ در حاليكه آن ديگري به او مينگرد»؛[9]
يعني احساسات حيوانات را نيز بايد در نظر گرفت. در جاي ديگر نيز بر نگهداري از حيوانات، به ويژه گوسفند تأكيد ميفرمايد:
«بهترين چيزي كه انسان در خانه براي خانوادة خود تهيه ميكند، گوسفند است. هركس در منزل خود گوسفندي داشته باشد، در هر روز فرشتگان خدا دو بار او را تقديس ميكنند.»[10]
[1] -نهج البلاغه، نامه25، ترجمه سیدجعفر شهیدي، ص 287.
[2] - همان.
[3] - همان.
[4]- همان.
[5] - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج8، ص153.
[6] - نهج البلاغه، نامه 25، ص287.
[7] - همان، خطبه 223.
[8] - همان، نامه 47، ص268.
[9] - طوسی، تهذیب الاحکام، ج9، ص341.
[10] - مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص686.