اسراف - مبارزه با ریشه های اسراف در علم اخلاق

فهرست مطلب

برای مبارزه با یک صفت زشت، ابتدا به شناخت ریشه و سپس مبارزه با آن، توصیه می‌شود.

مبارزه سطحی با یک خوی زشت، در نابودی آن کارگر نخواهد بود، درست مثل آن که برای خشکاندن درختی، به جای نابود کردن ریشه‌های آن، به قطع شاخه‌ها بپردازیم، که در این صورت گرچه ممکن است آن درخت، به سبب این عمل برای مدتی، بی شاخ و برگ باقی بماند، ولی پس از آن دوباره از قسمتهای مختلف آن، شاخه‌ها جوانه خواهند زد. فرض کنید شخصی در دوران زندگی خود همواره در نیل به آرزوهای خویش ناکام مانده و با تنگدستی و محرومیت دست به گریبان بوده است. این سرخوردگی‌های انباشته شده به تدریج تبدیل به عقده‌های روانی شده، در شخصیت او ایجاد اختلال می‌نماید. در این صورت وی برای بروز شخصیت خود، به ابزارهایی متوسل می‌شود که در روان شناسی از آن به عنوان مکانیسمهای روانی یا واکنش های دفاعی یاد می‌شود.

در این نوع واکنش روانی، فرد دچار اختلال، سعی می‌کند برای سرپوش گذاردن بر ناکامی‌ها و عقده‌های متراکم خود دست به عملی بزند که او را در اجتماع مطرح کرده و شخصیت دهد.

 اسراف، ولخرجی و ریخت و پاش‌های غیر معقول را می‌توان از همین موارد به شمار آورد؛ زیرا شخص مسرف، با این عمل خود در جستجوی شخصیت سرکوب شده خویش است، و فکر می‌کند با این روش در اجتماع به عنوان انسانی دست و دل باز و بی‌اعتنا به ثروت مطرح می شود.

فردی که در خانواده‌ای تربیت یافته که بزرگ‌ترهای آن، الگوی صحیحی برای مصرف نداشته‌اند و به هر دلیلی به زیاده روی و بی بند و باری در مصرف خو گرفته‌اند، این روش نیز همانند سایر جهات اخلاقی در ساختار روحی او تاثیر خواهد گذاشت و آن را به عنوان یک صفت به دست آمده از خانواده، به اجتماع و نیز خانواده‌ای که خود آن را تشکیل خواهد داد، منتقل خواهد کرد؛ مگر این که با تغییر اخلاق و تربیت، خویش را از گرفتاری بدان نجات بخشد.

در بعضی مردم، زمینه اسراف را باید در شخصیت اخلاقی و روحی آنان جستجو کرد؛ زیرا شخصی که به تجاوز و قانون شکنی عادت کرده و به گناه و سرکشی خو گرفته معمولاً نمی‌تواند فرد معتدلی در امور مالی باشد و چه بسا سرمایه خود را در راه تأمین خواسته‌ها و عادات زشت و هوسبازانه‌اش به هدر می‌دهد.

 نحوه زندگی و چگونگی محیط کار مسئولان حکومتی نقش تعیین کننده و مؤثری در انتخاب نوع زندگی از سوی عامّه مردم دارد و بدون اصلاح آن، هر کوششی در جهت تعدیل مصرف و تصحیح شیوه‌های آن در جامعه ناکام یا بسیار کم فایده خواهد بود.

 وضعیت معیشتی طبقه حاکم، در معرض توجه و دیدار مردم قرار دارد و طبقات مختلف اجتماع، سطح زندگی و میزان برخورداری خود از امکانات مادی را با اندازه و نوع مصرف مدیران جامعه مقایسه کرده و به شدت تحت تأثیر آن هستند.

 بدین جهت امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید:

 «خدای متعال بر رهبران صالح و عادل اجتماع واجب كرده است تا اوضاع-پوشاک و خوراک و مسکن و سایر نیازمندی‌های- خود را هم وزن اقشار ضعیف مردم قرار دهند، تا تحمّل فقر و سختی معیشت بر ایشان آسان شود و از داشتن زندگی فقیرانه خود احساس حقارت و شرم نداشته باشند.»[1]

خانواده‌ای که درآمد مالی و سرمایه‌اش تنها به اندازه ضرورت‌ها و نیازهای اوست به ناچار برای پاسخگویی بدان ضرورت‌ها، در صدد کنترل مصرف و اندازه گیری در آن برخواهد آمد؛ ولی اگر میزان ثروتش از مقدار احتیاجات و نیازهای واقعی‌اش بیشتر باشد، چنانچه اعضا و مدیر خانواده از تربیت اخلاقی و فرهنگ صحیح مصرف بی‌بهره باشند به خیال این که زیاده‌روی و اسراف، به بنیه مالی آنان خلل نمی‌رساند، به این عمل کشیده خواهند شد. ولی باید توجه داشت که اولا، همیشه روال زندگی به یک منوال نبوده و فراز و نشیب‌های زیادی بر سر راه آن وجود دارد. چه بسا خانواده‌هایی که زمانی در اوج عزت و رفاه بسر برده و پس از آن به فقر مبتلا شده‌اند. از این رو، انسان معتدل و آینده نگر، در روزگار وسعت به فکر روز تنگدستی و فقر نیز هست و با پرهیز از اسراف و تبذیر، آینده خویش را هم در نظر می‌گیرد.

ثانیا، چه اشکال دارد انسان به قدر ضرورت و رفع نیازهای معمولی از ثروت خود استفاده کند و اضافه بر آن را در راه برطرف نمودن نیازمندی‌ها سایر همنوعان خویش به کار گیرد.

 

 

[1] - نهج البلاغه، خطبه 209.