اسراف - رابطه اسراف و تبذیر

فهرست مطلب

 تبذیر بر خلاف اسراف تنها واژه‌ای اقتصادی است. تبذیر از ریشه‌ی «بذر» یعنی تفریق و پخش کردن چیزی است. اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است که به طور استعاره درباره کسی که مال خود را بیهوده تلف می‌کند، به کار می‌رود. همچنین گفته شده است که تبذیر، انفاق مالی در راه معصیت است.[1]

در مجموع بین واژه اسراف به معنی اقتصادی آن با واژه تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود که با توجه به خصوصیات تعابیر لغت شناسان در معنی تبذیر، مقصود از این واژه تلف کردن و ضایع نمودن مال است، و زیادی روی در انفاق‌های شخصی و امور خیریه را شامل نمی شود. در حالی که اسراف فراگیرتر از آن و در بر گیرنده همه موارد، از به هدر دادن و زیاده روی در مصارف و خانوادگی و انفاق‌های مستحب می‌باشد. به عبارت دیگر، هر تبذیری اسراف است، ولی هر اسرافی تبذیر نیست.[2] از امام صادق(ع) جمله کوتاهی نقل شده است که می‌توان همین نکته را از ان استفاده کرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذير من الاسراف؛[3] تبذیر شاخهای از اسراف است.» با توجه به گفته‌های اهل لغت و تفسیر در مورد واژه «اسراف» به دست می‌آید که با سه ملاک، حد اسراف تعیین می شود:

۱. گناهان و محرمات شرعی: معصیت‌ها خود حدود الهی‌اند و ارتکاب آنها اگر بدون صرف مال باشد اسراف است و در صورتی که همراه با مخارج مالی باشد، تبذیر است که گناه دیگری خواهد بود؛ لذا بعضی لغت شناسان و مفسران آن را به خوردن مال حرام،[4] تجاوز از حلال به حرام[5] و انفاق در راه گناه تفسیر نموده‌اند.[6] همچنین مرحوم نراقی از علامه حلی نقل می کند که علمای اسلام اتفاق دارند که مصرف مال در راه گناه، اسراف و حرام است.[7] ۲. حکم عقل و معیارهای عقلی: این در مواردی است که عقل بر قبح صرف مال در آنها حکم کند، مانند انفاق به کسی که استحقاق آن را ندارد، نیز اتلاف ثروت یا خرح آن در موارد نادرست و بی‌فایده که حاکی از نارسایی عقلی و ضعف اندیشه مرتکب این عمل است؛ از این رو گروهی از لغویان، اسراف را به غفلت و جهل و خطا معنا نموده‌اند.[8] همجنین مرحوم طبرسی که از بزرگان اهل تفسیر است. در توضیح آیه شریفه«... کلوا و اشربوا ولا تسرفوا» نوشته است: هر انفاق و صرف مالی که عقلاء آن را قبیح شمرند و بر صاحبش ضرر وارد آورد. اسراف و حرام است.[9]

بر این اساس، حکم عقل در تشخیص موارد لازم انفاق از غیر آن، معتبر و محترم است و تجاوز از آن مصداق اسراف خواهد بود.

3.عرف جامعه: در مواردی هم، عرف اجتماعی عامل تعیین کننده «حد» باب اسراف است. به عنوان مثال صرف مال در راه مصالح شخصی و زن و فرزند یا انفاق آن برای مصالح دیگران، هر کدام محدود به حدی است که عرف جامعه آن را بر اساس اوضاع اقتصادی هر زمان و بر پایه وضعیت مالی و موقعیت اقتصادی و اجتماعی هر شخصی تعیین می‌نماید و همان گونه که تفریط در آن مصداق بخل است، اگر موجب از بین بردن حق واجبی شود حرام و معصیت است. تجاوز از آن نیز به معنای خروج از حد اعتدال و ورود به جرگه مسرفین خواهد بود.[10] در این زمینه «طریحی» می‌نویسد:

 گفته شده، اسراف تجاوز از حد در مصرف چیزهای حلال است و «اصبغ بن نباته» از امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده که شخص مسرف سه نشانه دارد: می‌خورد آنچه برای او نیست، می‌خرد آنچه برای او نیست و می‌پوشد آنچه برای او نیست. معنای حدیث این است: می‌خورد و خریداری می‌کند و می‌پوشد آنچه را بالاتر از شأن اوست.[11]

 همچنین مرحوم طبرسی می‌نویسد: مقصود از نهی از اسراف این است که از حد میانه و اعتدال در مصرف مال خارج نشوید.[12] چنان که زمخشری در تفسیر خود می‌گوید: اسراف به معنای تجاوز از حد در انفاق است.[13]

در قرآن کریم واژه اسراف با مشتقات آن به طور مکرر به کار رفته است. آیاتی مانند: الف)«کذلک زین للمُسرفین ما کانوا یعملون؛[14] این گونه برای تجاوزگران آنچه عمل می‌کردند، زینت داده شده است.»

ب) «و لاتطیعوا امر المسرفین؛[15] فرمان تجاوز کنندگان را پیروی نکنید.»

ج) «ان الله لایهدی من هو مسرف کذاب؛[16] خداوند تجاوزگر دروغگو را هدایت نمی‌کند.»

د) «و ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین؛[17] و به تحقیق فرعون در آن سرزمین برتری طلبید و مسلماً از تجاوز پیشگان بود.»

در این آیات مقصود از «اسراف» جنبه‌های اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است؛ اگر چه امور مالی را نیز شامل می‌شود. ولی آیاتی هم هستند که اسراف و تبذیر در آنها تنها ظهور در جنبه‌های اقتصادی دارد، مانند:

الف) «و آت ذالقربی حقه و المسکین و ابن السبیل و لا تبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشياطين و كان الشيطان لربه کفوراً؛ حق خویشان، نیازمندان و در راه ماندگان را بپرداز و تبذیرنکن؛ زیرا تبذیرکنندگان برادران شیطان‌هایند و شیطان به پروردگار خویش بسیار کفر ورزنده است.»

لازم به ذکر است که واژه «تبذیر» تنها واژه اقتصادی است که در قرآن کریم فقط در همین دو آیه از سوره اسراء به کار رفته است. شاید در قرآن کریم کمتر موردی بتوان پیدا کرد که این گونه با لحن تند و شدید از عملی - همانند آن چه که در این آیه شریفه در مورد تبذیر آمده- نهی شده باشد.

ب) «... و آتوا حقه یوم حصاده و لاتسرفوا انه لایحب المُسرفین؛[18] وقت برداشت محصول حقی را که بدان تعلق گرفته بپردازید و اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف گران را دوست ندارد.»

ج) «...خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا و اشربوا و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین؛[19] وقت ورود به هر مسجدی بهترین آرایش را برگیرید. بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.»

همان طور که از محتوای آیات ذکر شده بر می‌آید نهی از اسراف در این آیات جنبه اقتصادی دارد.

 حضرت امام صادق (ع) به شخصی که شرفیاب محضرش شده بود، فرمود: «از خدا پروا کن و اسراف مکن. سخت گیری هم منما و راه میانه و اعتدال را بپیما. به تحقیق تبذیر از اسراف است و خداوند فرموده است، تبذیر نکنید.»[20]

 حدیث دیگری از امام صادق(ع) روایت شده که می‎فرماید: دعای چهار گروه مستجاب نمی‌شود. یکی از آنها کسی است که مالی داشته باشد و آن را ضایع نماید و سپس از خداوند درخواست کند به او روزی عنایت کند؛ خداوند نیز در جواب می‌فرماید: آیا به تو دستور میانه روی و اعتدال در مصرف نداده بودم؟!.[21]

در نامه‌ای که امام عسکری(ع) برای یکی از شیعیان نوشت، او را به توانگری بشارت داده،  چنین توصیه فرمود: «بر تو باد به میانه روی و اقتصاد و بر حذر باش از اسراف؛ زیرا این عمل از کارهای شیطان است.».[22]

همچنین حضرت صادق(ع) در روایتی فرمود:

خداوند میانه روی را دوست و زیاده‌روی را دشمن می‌دارد، حتی اگر دور انداختن هسته خرما باشد؛ زیرا می‌توان از آن بهره برد،  نیز دور ریختن زیادی آب آشامیدنی {از اسراف است}.[23]

امام علی(ع) در مورد اسراف می‌فرماید:

«ما فوق الکفاف اسراف؛[24] بالاتر از حد کفایت (نیاز) اسراف است».

همچنین فرموده است:

«ویح لمسرف ما ابعده عن صلاح نفسه و استدراک امره؛[25] چه دور است اسراف کننده از تدارک ضرر کار خود و از آنچه صلاح نفس او در آن است.»

 باز می‌فرماید:

«سبب الفقر الاسراف؛[26] سبب فقر و گرسنگی {جامعه} اسراف است.»

 

 

حضرت امیر در جای دیگر می‌فرماید:

 «ذرالسرف فان المسرف لا يحمد جوده ولا يرحم فقره؛[27] اسراف را واگذار؛ زیرا جود و بخشش اسرافکار ستایش نمی‌شود و اگر به سبب اسراف فقیر گردد قابل ترحم نمی‌باشد.» حضرت امام سجاد (ع) در یکی از بخش‌های دعای شریف مکارم الاخلاق، می‌فرماید: «پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست و مرا از ارتکاب اسراف باز دار و روزی مرا از تلف شدن حفظ فرما.»[28]

 

[1] - محمدرضا عطایی، اسراف و تبذیر در قرآن، نشریه مشکاه، ش55.

[2] - همان.

[3] - وسائل الشيعه، ج ۶، ص ۲۷.

[4] - مجمع البحرین، واژه سرف.

[5] - مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۱۳، ذیل آیه ۳۱ سوره اعراف.

[6] - آیات الاحکام، مقدسی اردبیلی، ص409.

[7] - عوائد الایا م، ص۲۱۸.

[8] - صحاح اللغه، قاموس اللغه، المنجد.

[9] - مجمع البیان، همان.

[10] - اسراف، سید مهدی موسوی کاشمری.

[11] - مجمع البحرین، ریشه «سرف».

[12] - مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۱۳.

[13] - تفسیر کشاف ، ج ۳، ص ۲۹۲.

[14] - یونس:12.

[15] - شعراء: 151.

[16] - غافر:28.

[17] - یونس:83.

[18] - انعام:141.

[19] - اعراف:31.

[20] - وسائل الشیعه، ج6، ص27.

[21] - همان، ج15، باب 27  از ابواب النفقات، ح4.

[22] - سفینة البحار، ج ۱، ص ۶۱۶.

[23] - وسائل الشيعه، ج ۱۵، باب ۲۵ از ابواب النفقات، ح2.

[24] - غرر و درر، ج 6، ص ۲۷۱۲، شماره ۹۴۶۵.

[25] - همان، ص ۲۸۸۸.

[26] - همان، ج ۴ ص 1۶۵۲.

[27] - همان، ص ۱۵۶۸

[28] - صحیفه سجادیه، دعای ۲۰.