امام علی (ع) در نهج البلاغه گاهی درکسوت یک حاکم، فرماندارانش را به میانه روی و عدم اسراف در امور مملکت فرا میخواند و گاه مردم را به عنوان یک معلم اخلاق از اسراف و تجمل بر حذر می دارد.
هنگامی که به امام گفتند: معاویه با هدایا و پولهای فراوان مردم را به طرف خود جذب می کند، پس بهتر است که شما هم از بیتالمال به مردم بذل و بخشش کنید تا به سوی شما گرایش پیدا کنند، فرمود: آیا به من دستور می دهید که با ظلم به آنهایی که کارهایشان را به عهده گرفتهام نصرت و پیروزی را طلب کنم! به خدا قسم تا شب و روز مىآيد و مىرود، و ستاره به دنبال ستاره حركت مىكند دست به چنين كارى نمىزنم.
اگر مال از خود من بود همه را در پرداخت كردن برابر مىداشتم تا چه رسد به اينكه مال، مال خداست! بدانيد كه پرداخت مال در غير موردش تبذير و اسراف است، و اين كار شخص را در دنيا سر بلندى مىدهد ولى در آخرت موجب سر شكستگى است، او را در ديده مردم با ارزش اما نزد خداوند خوار مىكند. كسى مالش را در برنامه غير حق و نزد غير مستحق صرف نكرد مگر اينكه خداوند او را از سپاسگزارى همان مردم محروم كرد، و محبّتشان متوجه غير او گشت، و اگر روزى قدمش بلغزد و به يارى آنان نيازمند شود همان مردم بدترين دوست و پستترين رفيق خواهند بود.[1]
امام با این موضع خود در قبال بیت المال دست رد بر سینه کسانی زد که مخالف تقسیم مساوی بیت المال بین همه مردم بودند.
امیرالمومنین(ع) شخصی به نام «سعد» را برای جمع آوری بیت المال و مالیات، نزد زیاد بن ابیه به بصره فرستاد. «زیاد» به جای امانتها با فرستاده امام به نزاع پرداخت؛ فرستاده امام به کوفه مراجعت کرد و شکایتی بر ضد زیاد نوشت و به امام داد. امام در نامهای به زیاد او را از اسراف و تبذیر به شدت نهی کرد و نوشت:
«ای زیاد! اسراف را بگذار و ميانه رو باش، و امروز در انديشه فرا به سر بر، از مال به اندازه لازم براى خود نگاهدار، و زيادى را براى روز نيازمندى خود پيش فرست. آيا اميد دارى خداوند اجر فروتنان را به تو بدهد در صورتى كه نزد او از متكبران باشى؟ و طمع دارى ثواب انفاق كنندگان را در اختيارت قرار دهد در حالى كه غرق در ناز و نعمتى، و افتادگان و بيوه زنان را از زيادى ثروتت بهره نمىدهى؟! انسان را محض آنچه پيش فرستاده اجر مىدهند، و به آنچه از قبل فرستاده وارد مىشود.»[2]
در پایان این بحث چند سخن حکیمانه امام علی(ع) را در مورد اسراف میآوریم:
۱ - سخاوتمند باش ولی نه در حد اسراف؛ ميانهرو باش ولی سختگیر مباش.
۲ - از مردانگی است که ميانهرو باشی و اسراف نکنی؛ وعده بدهی و از آن تخلف ننمایی.
۲ - هر که میانه روی نکند، اسراف و زیادهروی هلاکش میکند.
۴- هر که لباس کبر و اسراف را به تن کند، لباس فضل و شرف را بیرون آورد.
۵ - در هر چیزی اسراف، زشت و نکوهیده است، مگر در بکاربستن نیکیها و مبالغه در پیروی از پروردگار.
۶ - کم خوردن از عفت و پاکدامنی است و پرخوری از اسراف و تندروی است.[3]
[1] - نهج البلاغه، خطبه 126.
[2] - همان، نامه 21.
[3] - جلوههای حکمت، سید اصغر ناظم زاده قمی، ص14-44.