چنانكه اشاره شد در انديشه امام على (ع) غايت سياست، رشد و تعالى فرد و جامعه است. اميرمؤمنان على (ع) در پى آن بود كه با دستيابى به اهداف سياست خويش، زمينه تعالى آدميان را فراهم كند. آن حضرت سياست را براى رشد انسان- فرد و جامعه- مىخواست، نه انسان را براى سياست. ازاينرو به صراحت فرمود:
«إنِّى أرِيدُكُم للهِ، وَ أنتُم تُرِيدُونَنى لِأنفُسِكُم. أيّهَا النَّاسُ! أعِينُونى عَلَى أنفُسِكُم؛ وَ ايمُ اللهِ لَأنصِفَنَّ المَظلُومِ مِن ظَالِمِهِ، وَ لَأقُودَنَّ الظَّالِمَ بخِزَامَتِهِ، حَتَّى أورِدَهُ مَنهَلَ الحَقِّ وَ إن كَانَ كَارِهًا.[1] من شما را براى خدا [و رو به تعالى] مىخواهم، و شما مرا براى خود [و امور بىارزش مىخواهيد.] اى مردم! مرا بر كار خود يار باشيد [و در جهت تحققبرنامههايم كمك كار]. به خدا سوگند، كه داد ستمديده را از آنكه بر او ستم كرده بستانم، و مهار ستمكار را بگيرم و به ناخواه او را با به سر منزل حقكشانم.»
امام على(ع) بهدنبال آن بود كه با تحقق اهداف ياد شده در سياست، زمينهاى را فراهم كند كه مردمان از سرِ آگاهى و بينايى، و با اختيار و آزادى، به سوى رشد و تعالى گام بردارند و بهشت را بهره خويش سازند، كه در نظر اميرمؤمنان على (ع) كمترين بهاى جان انسان، بهشت است، و نبايد آدميان خود را به كمتر از آن بفروشند:
«لَيسَ لِأنفُسِكُم ثَمَنٌ إلَّا الجَنَّةَ، فَلا تَبيعُوهَا إلَّا بها.[2] جانهاى شما را بهايى نيست جز بهشت جاودان؛ پس مفروشيدش جز بدان.»
با اين جهتگيرى است كه امام (ع) در سياست خويش بهدنبال زمينهسازى تعالى مردمان بدين سوى بود و مىفرمود:
«فَإن أطَعتُمُونى فَإنِّى حَامِلُكُم- إن شَاءَ اللهُ- عَلَى سَبيلِ الجَنَّةِ، وَ إن كَانَ ذَا مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ، وَ مَذَاقَةٍ مَرِيرَةٍ.[3] اگر مرا فرمان بريد، بهخواست خدا، شما را به راه بهشت مىبرم، هرچند سخت دشوار باشد، و تلخكامى آن پديدار.»
اميرمؤمنان على (ع) پيوسته افراد، مسئولان و كارگزاران، و جامعه را به پرواپيشگى- بهعنوان هدف تربيت و سازندگى فرد و جامعه- فرامىخواند تا از اين ره گذر، رشد و تعالى همگانى تدارك شود و زندگى اينجهانى و آنجهانى به سلامت و سعادت متصف گردد. فراوانى چنين آموزههايى در سخنان عمومى، بيانات سياسى و فرمانهاى حكومتى و دستورالعملهاى مديريتى آن حضرت گوياى اين حقيقت است،[4] چنانكه حضرتش فرموده است:
«أُوصِيكُم عِبَادَ اللهِ بتَقوَى اللهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإنَّهَا النَّجَاةُ غَدًا، وَ المَنجَاةُ أبَدًا.[5] بندگان خدا! شما را به پروادارى و فرمانبردارى خدا سفارش مىكنم، كه نجات فردا در پرواپيشگى است، و آن مايه رهايى جاودان است.»
[1] . همان، كلام 136.
[2] . همان، حكمت 456.
[3] . همان، خطبه 156.
[4] . بنگريد به: گستره و فراوانى و كاربرد متنوع« تقوا» در آموزههاى على(ع) بنابر آنچه شريف رضى در نهجالبلاغه آورده است.
[5] . سيد رضى، نهجالبلاغه، خطبه 161.