پرداخت زکات:
پرداخت زکات هنگام برداشت محصول به عنوان حق خداوند از وظایف زارع و از آثار مادی زرع است که در آیه 141 سوره انعام به آن اشاره شده است:
« وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ »
«و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست و خرمابن و كشتزار با ميوه هاى
گوناگون آن و زيتون و انار شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد. از ميوه آن چون ثمر داد
بخوريد و حق [بينوايان از] آن را روز بهره بردارى از آن بدهيد [ولى] زياده روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد.»
علی بن ابراهیم نقل کرده است که خدا در روز و وقت درو از هر زمینی مشتی از محصولات را برای فقرا و بیچارگان واجب و تعیین کرد. همچنین از میوه درخت خرما و در خرمای چیده شد و همچنین هنگام بذر پاشیدن.[1] هم او از احمدبن ادریس از احمدبن محمد، از علی بن حکم از ابان عثمان نقل کرده است که گفت از امام صادق(ع) درباره این سخن خداوند تبارک و تعالی در آیه 141 انعام و آتوا حقه یوم حصاده سوال کردم و ایشان فرمود: مقداری از حبوبات و خوشه های مانده بر زمین که جمع و برداشت شده است و مشتی از خرمایی که مقدار آن پیش بینی شده است. گفت: از ایشان پرسیدم پس از بردن به خانه، آیا می شود آن را به مساکین داد فرمودند: خیر سخاوتمند تر آن است که قبل از این که آن را به خانه اش ببرد به فقیر بدهد. از امام باقر (ع) هم نقل شده است که این صدقه است به این صورت که مشتی از برداشت به فقیر بدهد و هم او از احمد بن ادریس از برقی، از سعدبن سعد، از امام رضا(ع) روایت کرده است که از وی سوال شد اگر فقرا در هنگام درو حاضر نباشند چکارکند گفت: چیزی بر او نیست.[2]
از هم او روایت شده است که از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمودند: شاخه های درختان را در هنگام شب نبرید و در هنگام شب درو نکن و در هنگام شب قربانی نکن و در هنگام شب بذر نپاش چرا که اگر این کار را در شب انجام دهی، آدم های قانع و فقیر عبوری پیش تو نخواهند آمد.[3]
از امام علی (ع) نقل شده که فرمود: آتوا حقه یوم حصاده و لاتسرفوا. از ایشان پرسیدم، فرمودند: پدرم (ع) فرمود: از مصادیق اسراف در هنگام درو و میوه چینی این است: که مردم را با دو مشتش صدقه بپردازد.
مردی از امام صادق(ع) در مورد آیه مذکور پرسید که فلانی فرزند فلانی کشت داشت و هرگاه درو می کرد و برداشت را جمع آوری می نمود همه آنچه را درو کرده بود را به عنوان صدقه می داد و خود و خانواده اش بی نصیب می ماندند. خدای عز و جل این عمل را اسراف خوانده است.[4]
جنات به باغ های پوشیده از درخت گفته می شود و منظور از واژه حق در این آیه به باور گروهی از مفسرین این است که در روز برداشت محصول و میوه درختان باغ ها و بستان ها باید زکات آن را بدهید و زکات آنها یک دهم و یک بیستم می باشد. چرا که اگر آن باغ ها و درختان، از آب باران سیراب شده و به ثمر رسیده باشند، باید آنها را به عنوان زکات به بینوایان داد اما در صورتی که با آب چاه یا به کمک وسایل مکانیکی آب خورده اند باید یک بیستم آن را پرداخت. اما امام جعفر صادق (ع) از پدران گرانقدرش آورده است که منظور از این حق نه زکات مشخص، بلکه بهره ور ساختن بینوایان به اندازه امکان و توان است.[5]
خداوند برای خود در محصولات، حقی قرار داده است. نور، هوا، آب، خاک، توان، نیرو، فکر، استعداد، همه از آن خداوند است و او بر هر چیزی حق دارد. در انفاق نیز میانه رو باشیم. شرط مصرف، پرداخت حق محرومان است هنگام برداشت محصول به یاد محرومان باشیم. هنگام رسیدن و برداشت محصول، آمادگی انسان برای انفاق بیشتر است پس فرصت را از دست ندهیم. اسراف کار مبغوض خداوند است.[6]
در روایات فراوانی که از اهل البیت (ع) به ما رسیده و همچنین در بسیاری از روایات اهل تسنن این حق غیر از زکات معرفی شده و منظور از آن چیزی است که به هنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه یا درو کردن زراعت به او داده می شود و حد معین و ثابتی ندارد.[7]
تعبیر به کلمه "یوم" ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعت ها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند قسمتی به آنها داده شود نه این که بعضی از افراد بخیل شبانه این کار را بکنند تا کسی با خبر نشود. در روایاتی که از طر ف اهل البیت (ع) به ما رسیده نیز روی این موضوع تاکید شده است.[8]
امام صادق (ع) فرمود: بهترین مال و دارایی آن زراعتی است که صاحبش آن را کشت کند و به خوبی پرورش دهد و در هنگام درو حقوق شرعی آن را ادا نماید.[9]
[1] . قمی، قمی، ج 2، ص 219 / بحرانی، البرهان،ج 2، ص 483
[2] . قمی، قمی، ج 2، ص 219 / بحرانی، البرهان، ج 2، ص 483
[3] . بحرانی، البرهان، ج 2، ص 484
[4] . کلینی، کافی، ج 4، ص 55 ، ح 5
[5] . طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 578
[7] . مکارم شیرازی، نمونه، ج 6، ص 17 / شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه در ابواب زکات غلات در باب 13 / بیهقی، سنن، ج 4، ص 132 / کلینی، کافی، ج 3، ص 565 / شیخ طوسی، تهذیب، ج 4، ص 106 / عاملی، وسائل الشیعه، ج 9، ص 195 / نوری، مستدرک، ج 7، ص 92 / مجلسی، بحار الانوار، ج 93، ص 93 / تفسیر عیاشی، ج 1، ص 377 / تفسیر قمی، ج 1، ص 280
[8] . مکارم شیرازی، نمونه، ج 6، ص 18 / عاملی، وسائل الشیعه، ج 6، ص 136 / کلینی، کافی، ج 3، ص 565 / شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 47 / شیخ طوسی، تهذیب، ج 4، ص 106 / مجلسی، بحارالانوار، ج 93، ص 95
[9] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج5 ، ص 8