واژه نبت در قرآن کاربردهای مختلفی دارد. گاه به صورت تشبیه و در بعضی آیات به معنای حقیقی آمده که عوامل، شرائط، کیفیت، مصادیق و آثار آن ذکر شده است.
کاربرد های نبت به صورت تشبیه:
در چندین آیه ی قرآن، نبت به صورت تشبیه به کار رفته است.
کاربرد نبت برای خلقت انسان:
رویاندن نبات هم مثل خلقت انسان است و از نشانه های خدا در آسمان و زمین است که در آیه 17 نوح این واژه به صورت تشبیه ذکر شده است.
« وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً »
«آرى و خدا بود كه شما را چون گياه از زمين به نحوى ناگفتنى رويانید.»
در المیزان آمده است: خدا شما را از زمين رويانيد، روياندن نبات چون خلقت انسان بالاخره منتهى مىشود به عناصر زمينى، خلاصه همين عناصر زمين است كه به طور خاصى تركيب مى شود، به صورت مواد غذايى در مى آيد، پدران و مادران آن را مى خورند، در مزاجشان نطفه مى شود پس از نقل از پشت پدران به رحم مادران و رشد در رحم كه آن هم به وسيله همين مواد غذايى است به صورت يك انسان در مى آيد و متولد مى شود. حقيقت نبات هم همين است.[1]
بار دیگر به آفرینش انسان باز مى گردد و مى افزاید: خداوند شما را همچون گیاهى از زمین رویانید تعبیر به(انبات) و رویانیدن، در مورد انسان به خاطر آن است که اولا آفرینش نخستین انسان از خاک است ثانیا تمام مواد غذائى که انسان مى خورد و به کمک آن رشد و نمو مى کند از زمین است، مستقیما مانند سبزی ها، دانه هاى غذائى، میوه ها یا به طور غیر مستقیم مانند گوشت حیوانات است. ثالثا شباهت زیادى در میان انسان و گیاه وجود دارد. بسیارى از قوانینى که حاکم بر تغذیه، تولید مثل، رشد و نمو گیاهان، بر انسان نیز حکمفرما است .این تعبیر در مورد انسان بسیار پر معنى است و نشان مى دهد که کار خداوند در مساله هدایت فقط کار یک معلم و استاد نیست بلکه همچون کار یک باغبان است که بذرهاى گیاهان را در محیط مساعد قرار مى دهد تا استعدادهاى نهفته آنها شکوفا گردد.[2]
انسان در برخاستن از عناصر طبيعت و زمين، در رشد تدريجى، در كهن شدن و خشك شدن، در با ثمر بودن و بىثمر بودن، در تغذيه از زمين، در نياز دائمى به مربى و باغبان، مثل ساير نباتات است.[3]
[1] . طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 49
[2] . مکارم، نمونه، ج 25، ص 77
[3] . قرائتی، نور، ج 10، ص 235
کاربرد نبت برای پرورش حضرت مریم:
آیه 37 سوره آل عمران درمورد پرورش نیک حضرت مریم سخن گفته اس
«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِيَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَکَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّي لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ»
«پروردگارش دختر را قبول كرد آنهم به بهترين قبول و او را پرورش داد آنهم بهترين پرورش زكريا را كفيل او كرد كه هر وقت در محراب او بر او وارد مى شد، رزقى مخصوص نزد او می ديد. مى پرسيد: اى مريم اين رزق كذائى از ناحيه چه كسى برايت آورده اند؟ مىگفت اين رزق از ناحيه خدا است. آرى خدا به هركس كه بخواهد بىحساب رزق مىدهد.»
علامه می گوید: قبول حسن به معناى تقبل يعنى قبول با رضايت درونى است. كلمه قبول اگر با قيد حسن در كلام آيد معنايش همان تقبل است. چون فرق تقبل با قبول اين است كه تقبل به معناى يك نوع قبول و آن قبول با رضايت درونى است پس مى توان گفت معناى جمله مورد بحث اين است كه خداى سبحان فرموده باشد: فتقبلها ربها تقبلا اگر از كلمه تقبلا به جمله بقبول حسن تعبير كرد براى اين بود كه بفهماند، حسن قبول مقصود اصلى از كلام است. علاوه بر اينكه تصريح كردن به حسن قبول اظهار حرمت و شرافتى براى مادر مريم است. مراد از اينكه فرمود: او را به انباتى حسن رويانديم، اين است كه رشد و پاكيزگى به او و به ذريه او داديم، به او و به هر يك از ذريه و شاخه اى كه از تنه درخت وجودى او مى رويد حياتى افاضه كرديم كه آميخته با القاءات شيطان، پليدى و وسوسه هاى او نباشد. خلاصه اينكه حياتى طيب و طاهر به آنان افاضه مى كنيم. اين دو يعنى قبول حسن كه گفتيم برگشتش به همان اصطفا است و نبات حسن كه گفتيم برگشتش به طهارت است، همان اصطفا و طهارتى است که مى فرمايد: واذ قالت الملائكه يا مريم ان اللّه اصطفاك و طهرك... پس اصطفاى مريم و تطهير وى عبارت است از اينكه دعاى مادرش را مستجاب كرد همچنان كه اصطفاى وى بر زنان عالم عبارت است از اينكه عيسى (عليه السلام) از او متولد مى شود و اينكه او و فرزندش آيتى براى عالميان باشد، آيتى كه تصدیق کننده كلام خدا باشد.[1]
این آیه درباره سرگذشت مریم است که مى فرماید: پروردگارش او را به طرز نیکوئى پذیرفت و به طور شایسته اى (گیاه وجود) او را رویانید و پرورش داد. مادر مریم باور نمى کرد او به عنوان خدمتگزار خانه خدا (بیت المقدس) پذیرفته شود، به همین دلیل آرزو داشت فرزندش پسر باشد؛ زیرا سابقه نداشت دخترى براى این کار انتخاب گردد. ولی خداوند این دختر پاک را براى نخستین بار جهت این خدمت روحانى و معنوى پذیرفت. بعضى از مفسران گفته اند: نشانه پذیرش او این بود که مریم بعد از بلوغ در دوران خدمتگزارى بیت المقدس هرگز عادت ماهانه ندید تا مجبور گردد از این مرکز روحانى دور شود یا اینکه حضور غذاهاى بهشتى در برابر محراب او دلیلى بر این پذیرش بود. این احتمال نیز وجود دارد که قبولى این نذر و پذیرش مریم به صورت الهام به مادرش اعلام شده باشد. تعبیر به «أَنْبَتَها» از ماده «اِنبات» به معنى رویانیدن در مورد پرورش مریم اشاره به جنبه هاى تکامل معنوى، روحانى و اخلاقى مریم است. ضمناً این جمله، اشاره به نکته لطیفى دارد و آن این که کار خداوند، انبات و رویانیدن است یعنى همان گونه که در درون بذر گل ها و گیاهان استعدادهایى نهفته است که زیر نظر باغبان پرورش مى یابد و آشکار مى شود، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نیز، همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهى که باغبان هاى باغستان جهان انسانیت اند قرار دهد به سرعت پرورش مى یابد و آن استعدادهاى خداداد آشکار مى شود و «اِنبات» به معنى واقعى کلمه صورت مى گیرد. به دنبال آن مى افزاید: خداوند زکریا را سرپرست و کفیل او قرار داد. «کَفَّلَها» از ماده «کَفالت» در اصل به معنى ضمیمه کردن چیزى به دیگرى است و به همین مناسبت به افرادى که سرپرستى کودکى را به عهده مى گیرند «کافل» یا «کفیل» گفته مى شود زیرا در حقیقت او را ضمیمه وجود خود مى کنند. این ماده هر گاه به صورت ثلاثى مجرد (کَفَلَ بدون تشدید) استعمال شود به معنى به عهده گرفتن سرپرستى و کفالت است. هنگامى که به صورت ثلاثى مزید (کَفَّلَ با تشدید) استعمال شود به معنى برگزیدن و قرار دادن کفیل براى دیگرى است. در تاریخ آمده است پدر مریم (عمران) قبل از تولد او چشم از جهان فرو بست و مادرش او را بعد از تولد به بیت المقدس نزد دانشمندان و علماى یهود آورده، گفت: این کودک هدیه به بیت المقدس است. سرپرستى او را یک نفر از شما بر عهده بگیرد. چون آثار عظمت در چهره او نمایان بود و در خاندان شایسته اى متولد شده بود، گفتگو در میان دانشمندان بنى اسرائیل در گرفت و هر یک مى خواست افتخار سرپرستى مریم نصیب او شود. سرانجام طى مراسم خاصى «زکریا» کفالت او را بر عهده گرفت. هر چه بر سن مریم افزوده مى شد، آثار عظمت و جلال در وى نمایان تر مى گشت و به جایى رسید که قرآن در ادامه این آیه درباره او مى گوید: هر زمان زکریا وارد محراب او مى شد غذاى جالب خاصى نزد او مى یافت. «محراب» محل ویژه اى است که در معبد براى امام آن معبد یا افراد خاصى در نظر گرفته مى شود و براى نامگذارى آن به این اسم جهاتى ذکر کرده اند که از همه بهتر سه جهت زیر است: نخست این که از ماده «حَرْب» به معنى جنگ گرفته شده است چون مؤمنان در این محل به مبارزه با شیطان و هوس هاى سرکش بر مى خیزند. دیگر این که «محراب» اصولاً به معنى بالاى مجلس است و چون محل محراب را در بالاى معبد قرار مى دهند به این نام نامیده شده است. در ضمن باید توجه داشت وضع محراب در میان بنى اسرائیل چنان که گفته اند با وضع محراب هاى ما تفاوت داشت آنها محراب را از سطح زمین بالاتر مى ساختند به طورى که چند پله مى خورد و اطراف آن مانند دیوارهاى اطاق آن را محفوظ مى کرد به طورى که افرادى که در داخل محراب بودند از بیرون کمتر دیده مى شدند. سوم این که محراب به معنى تمام معبد است که جایگاه مبارزه با هواى نفس و شیطان بوده است. مریم تحت سرپرستى «زکریا» بزرگ شد و آن چنان غرق عبادت و بندگى خدا بود که به گفته «ابن عباس» هنگامى که نُه ساله شد روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به عبادت مى پرداخت و آن چنان در پرهیزگارى، معرفت و شناسائى پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت.[2]
هنگامى که «زکریا» در کنار محراب او قرار مى گرفت و براى دیدار او مى آمد غذاهاى مخصوصى کنار محراب او مشاهده مى کرد که از آن به تعجب مى افتاد. روزى به او گفت: این غذا را از کجا آوردى؟ مریم در جواب گفت: این از طرف خدا است و اوست که هر کس را بخواهد بى حساب روزى مى دهد. اما این غذا چه نوع غذائى بود؟ از کجا براى مریم آمده؟ در آیه شرح داده نشده است ولى از روایات متعددى که در تفسیر «عیّاشى» و غیر آن از کتب «شیعه» و «اهل تسنن» آمده استفاده مى شود: آن یک نوع میوه بهشتى بوده که در غیر فصل در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار حاضر مى شده است و این موضوع جاى تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرائى کند.[3]
این که منظور از «رِزْقاً» غذاى بهشتى باشد از قرائنى که در گوشه و کنار آیه هست نیز استفاده مى شود زیرا اولاً کلمه «رِزْقاً» به صورت نکره نشانه آن است که روزى خاص و ناشناسى براى «زکریا» بوده است. ثانیاً پاسخ مریم که این از طرف خدا است (هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ)، نشانه دیگرى براى این مطلب مى باشد. ثالثاً به هیجان آمدن زکریا و تقاضاى فرزندى از طرف پروردگار که در آیه بعد به آن اشاره شده، قرینه دیگرى براى این معنى محسوب مى شود ولى بعضى از مفسران معتقدند که منظور از «رِزْقاً» همین غذاهاى معمولى دنیا بوده زیرا از «ابن جریر» نقل شده که بنى اسرائیل گرفتار قحطى شدند و زکریا قادر بر تأمین زندگى مریم نبود. در این موقع قرعه اى زدند که به نام مرد نجارى افتاد و او افتخاراً از درآمد کسب خود غذاى مریم را تهیه مى کرد و به هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت از وجود چنان غذائى در آن شرایط سخت تعجب مى کرد و مریم در پاسخ سؤال او مى گفت: این از طرف خداست یعنى خداوند مرد با ایمانى را علاقه مند به این خدمت در آن شرایط سخت، ساخته است.[4]
پذیرش دعا، جلوهاى از ربوبیّت الهى است. خداوند نذر مادر مریم را به بهترین وجه پذیرفت. كسى كه با اخلاص است خداوند كارش را به نیكى مىپذیرد. مادر مریم نذر كرد كودكش خادم خانهى خدا شود، خداوند در پاسخ پیامبرش را خادم و متكفّل این كودك قرار داد. رزق پاك درسایهى عبادت است. زن مىتواند بدان مقام رسد كه پیامبر خدا را به شگفتى وادارد. صادر شدن كرامت از اولیاى الهى، كار مشكلى نیست. خداوند مىتواند خارج از اسباب مادّى روزى بدهد.[5]
[1] . طباطبایی، المیزان، ج 3، ص 271
[2] . طبرسی، مجمع البیان، ج2، ص 436 / مجلسی، بحار الانوار، ج 14، ص 196
[3] . مجلسی، بحار الانوار، ج 14، ص 169 ، 186 ، 196
[4] . مکارم، نمونه، ج 2، ص 528
[5] . قرائتی، نور، ج 1، ص 504
کاربرد نبت به صورت حقیقی
نبت در چندین آیه به صورت حقیقی به کار رفته و به آثار، عوامل، شرایط، کیفیت و مصادیق نبت نیز، اشاره شده است..