محمدرضا حسین خان قندهاری
چکیده
دستیابی به صلح، همواره از آرزوهای دیرین بشر بوده است؛ این مفهوم در طی سالیانِ متمادی، دستخوش تغییر شده است. تا قبل از تحوّلات اخیر در روابط بینالمللی، منبعث از نگاه نظامیکه اصطلاحاً نظام وستفالیایی نامیده میشود صلح و امنیّت، ناظر بر نبود جنگ و احترام دولتها به تمامیّت ارضی و حاکمیت دیگر دولت ها بوده است،؛ اما توسعه حقوق بشر و جهانشمولی آن، باعث شد که صلح، علاوه بر نبود تهدیدهای نظامی، به نبود عوامل دیگری ازجمله فقر و گرسنگی، تروریسم، قاچاق و جرایم سازمانیافته، شیوع بیماریهای مُسری، مهاجرتهای بیرویّه، محیطزیست و نقضِ حقوق بشر، تسرّی یابد که از آن، تحتِ عنوان صلح مثبت، یاد میشود. با توّجه به نقشِ تأثیرگذار دولتها در وجود یا عدم وجود فاکتورهای مذکور، در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بیان شده است که چگونه تعهّدات دولتها خصوصاً تعهّدات ایجابی آنها در تحقّق صلح جهانی، نقش دارد و اینکه دولتها با انجام تعهّداتشان در برابر کدام حقوق، میتوانند به استقرار صلح و امنیّت بین المللی، کمک کنند.
کلیدواژه: تعهّد ایجابی، دولت، صلح، حقوق بشر